- ارسالیها
- 10,310
- پسندها
- 25,053
- امتیازها
- 83,373
- مدالها
- 53
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #171
مردانی غولنما، دستهای با هیبتهای بلند خشمگینشان از کنارشان گذشتند. کُندههای بریدهی قطور و باریک درختان در همهجای دشت به چشم میخورد و دود و بخار از میان چادرها مانند غباری سفید و خاکستری بیرون میزد. شاه به چادرها با نگاهش اشاره داد:
- اینها مخصوص سربازهان.
و بعد به دهها وسیلهی غولپیکر و عجیبی که طول آنها به اندازهی هر یک از برجهای قصر بود اشاره داد:
- اونها هم سنگاندازن. با اینها قراره تعدادی از سنگهای آتشین رو بر سر دشمنامون بریزیم. اونطرف هم سلاحهایی هست که با اونها تعداد زیادی تیر پشت سر هم پرتاب میکنیم، علاوهبر اونها ما هزار رأس اسب داریم که روزبهروز به تعدادشون اضافه میکنیم، جادوگرها هم هستن. میدونی چقدر تعدادشون زیاد شده؟ بعداً به اتاق کاریفان برو، اونجا...
- اینها مخصوص سربازهان.
و بعد به دهها وسیلهی غولپیکر و عجیبی که طول آنها به اندازهی هر یک از برجهای قصر بود اشاره داد:
- اونها هم سنگاندازن. با اینها قراره تعدادی از سنگهای آتشین رو بر سر دشمنامون بریزیم. اونطرف هم سلاحهایی هست که با اونها تعداد زیادی تیر پشت سر هم پرتاب میکنیم، علاوهبر اونها ما هزار رأس اسب داریم که روزبهروز به تعدادشون اضافه میکنیم، جادوگرها هم هستن. میدونی چقدر تعدادشون زیاد شده؟ بعداً به اتاق کاریفان برو، اونجا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.