- ارسالیها
- 390
- پسندها
- 3,924
- امتیازها
- 17,273
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #21
***
آقای من:
سلام اقای من!
باز هم زائرت نیستم
از دور سلام...
دلم گرفته است از این دنیای الله بالا سری!
به کتابش قسم، دلم خون است!
انسانهایش قلبم را تکه تکه کردند و خندیدن!
من گریستم، آنها رقصیدند!
غرورم را شکستند!
میگویند این نیز بگذرد..پ
حیف آقا!
حیف که نمیگذرد!
آن که چشمانش مرا به نگاه پرستی وادار میکرد...
دید نگاهم را با اشک به تاری کشاند!
کجایی تو؟
به الله بگو چه خواهی کرد با قلبم؟
سرنوشتم را با خون نوشتی که آنقدر خون پهنای صورتم را به خیسی دعوت میکند!؟
چه بگویم؟
حرفی برایم نماند!
کریم است
مجید است
رحیم است
اما مولا...
با من خوب تا نکرد!
نفسی برایم نگذاشته...
نفسم را از من گرفت!
حکمت است؟
نیست!
فقط و فقط برای من ذلت بود!
آقا!
قلمم دلم را خالی نمیکند!
زخم جگرم را محرم نمیزند...
آقای من:
سلام اقای من!
باز هم زائرت نیستم
از دور سلام...
دلم گرفته است از این دنیای الله بالا سری!
به کتابش قسم، دلم خون است!
انسانهایش قلبم را تکه تکه کردند و خندیدن!
من گریستم، آنها رقصیدند!
غرورم را شکستند!
میگویند این نیز بگذرد..پ
حیف آقا!
حیف که نمیگذرد!
آن که چشمانش مرا به نگاه پرستی وادار میکرد...
دید نگاهم را با اشک به تاری کشاند!
کجایی تو؟
به الله بگو چه خواهی کرد با قلبم؟
سرنوشتم را با خون نوشتی که آنقدر خون پهنای صورتم را به خیسی دعوت میکند!؟
چه بگویم؟
حرفی برایم نماند!
کریم است
مجید است
رحیم است
اما مولا...
با من خوب تا نکرد!
نفسی برایم نگذاشته...
نفسم را از من گرفت!
حکمت است؟
نیست!
فقط و فقط برای من ذلت بود!
آقا!
قلمم دلم را خالی نمیکند!
زخم جگرم را محرم نمیزند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر