روی سایت دلنوشته عاشقانه بخوان دلم را | مهدیه احمدی کاربر انجمن یک رمان

[مهدیه احمدی]

بی حس تر ان روز که به دل گفتی برود ندیدم دل خود را
عاشق تر از آن روز نبودم که تو گفتی بروم ، اما دل من
با تو یکی شد
گفتش به دلت تا که تو هستی و دلت با دگران نیست ، کنارت هستم

 

[مهدیه احمدی]

میروم از دلت انگار که نبودم از اول
میروم تا تو بدانی دل من عاشق و شیدای دلت بود
نه،
دیدارمان در همان باغ قدیمی کنار رود
بمان در دلم زیبای من

 

[مهدیه احمدی]

تورا به مهمانی دلم دعوت میکنم.
جز شمع و گل و دلم هیچ کس را نگفته ام
بیا تا دلهایمان را برای هزارمین بار باهم یکی کنیم

 

[مهدیه احمدی]

کنار تو مانده ام میخواهم باز هم دلهایمان را به هم پیوند دهیم میخواهم خیالم راحت باشد که تو را تمام برای خودم دارم
میخواهم بدانم که تو هیچ وقت بدون من نفس نمی کشی
میخواهم خیالم از بودنت در دلم راحت باشد

 

[مهدیه احمدی]

عشق را میان امواج موهایت یافتم
نوایش را با صدای خنده های تو کنار نهر حس کردم
در عشق روحم تنیده شد
تار و پودم در تو آمیخته شد
دلم را بخوان .
عاشقانه بخوان دلم را

 

[مهدیه احمدی]

حرف های دلم را عاشقانه میگویم نه مسکوت
حرفایم را این بار عاشقانه میخوانم برایت نه تکراری
من دلم بی گدار به آب نزد
روزها در کنارت ماند تا تو را تمام برای خودش کند

 

[مهدیه احمدی]

بی نهایت را من به بی نهایت تبدیل کردم
این کلمه از عشق دل من به تو گرفته شد.

 

[مهدیه احمدی]

عشق. تنفر . قلب. احساس. گریه. خنده. مهربانی. نامردی و...
اینها همه از عشق زاده شده اگه عاشق نباشی نمیخندی محبت نمیکنی از دوریش گریه نمیکنی اگر نامردی نبینی متنفر نمیشوی

 

[مهدیه احمدی]

من عاشق ان لحظه هستم که اشک در گوشه چشمانت جمع شد
چون فقط برای لحظه ای از کنارت رفتم دلت را به دستم دادی که کنارم باشی

 

[مهدیه احمدی]

سرافراز از این عاشقی کنار دلت می مانم
خواهشم این است بمان کنار دلم
عاشقانه بخوان دلم را
ای عشق رویایی من