روی سایت دلنوشته غم مهمان همیشگی |‌شادی کاربرانجمن یک رمان

[^-^miss- fateme:)]

نام دلنوشته: غم مهمان همیشگی
نام نویسنده: شـــــshadiـــادی
ویراستار: YASER
مقدمه:
من دختری خنده رو لب ضاهری شاد، باطنی غم با دلی تیکه پاره می‌نویسم حرفای دلم را، بغض‌هایم را و غم‌هایی که مهمان همیشگی من است!

 

[^-^miss- fateme:)]

یکی بهم گفت:
-چرا زندگیت رو اینطور می‌دونی یعنی اصلا زندگیت رنگ نداره.
می‌دونید چی بهش گفتم:
-اگه بخوام رنگی‌رنگی‌اش کنم با بی‌رحمی خط خطیش می‌کنن!

 

[^-^miss- fateme:)]

خیلی سخته بی‌گناه باشی و نتونی بی‌گناهیت رو ثابت کنی.
کاش باورم می‌کردن، کاش به حرفام گوش می‌دادن.
ولی نکردن این باعث شد عقده‌ای بشم و به هر زحمتی انتقامم رو بگیرم حتی اگه به ضررم باشه!

 

[^-^miss- fateme:)]

گفتم :‌نرو
گفت :‌ میرم
رفت و تنهام گذاشت رفتو له شدم.

 

[^-^miss- fateme:)]

می‌دونم...
همتون بد من رو می‌خوایین.
همه می‌خوایین به کشتنم بدین.
ولی کور خوندین نمی‌ذارم به ارزوتون برسین.
نمی‌ذارم فکر کنین که ما کشتیمش!

 

[^-^miss- fateme:)]

کاش بگم توی دلم چی می‌گذره.
ولی می‌ترسم باز هم گناهـکار من باشم!

 

[^-^miss- fateme:)]

یک روز به بهترین شخص زندگیم گفتم:
-دلم مردن می‌خواد!
برگشت گفت:
-منم دلم حلوا می‌خواد، هر چه زودتر به فکر مردن باش!

 

[^-^miss- fateme:)]

روزی بود که...
با سیم اونقدر کتکم می‌زدن فقط برای یه جرم.
اونم جرم من نبود جرم بهترین فرد زندگیم بود.
اونی که فقط برای یک گناهش من اینقدر کتک می‌خوردم.
واون توی لحظه‌ی کتک خوردنم می‌ایستاد نگاه می‌کرد.

 

[^-^miss- fateme:)]

دوست دارم بجنگم.
دوست دارم بی‌گناهیم رو ثابت کنم.
ولی تا کِی؟!

 

[^-^miss- fateme:)]

نشستم رو به روت.
با چشمای اشکی نگاهت کردم.
خواستم با گریه‌هام با چهره‌ی معصومم با چشمای مظلومم بفهمونم که...
کار من نبوده.
ولی تو بی‌رحم‌تر از اینا بودی!