متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته تمام تو | braveays کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Aisa Hami
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 40
  • بازدیدها 3,190
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #21
قلبم بهانه‌ات را می‌گیرد!
چگونه به او یادآوری کنم که تو، مرا نخواستی؟
چه دلیلی برای نبودنت بیاورم که نشکند؟
دستانم را مشت می‌کنم و بر قلبم می‌کوبم...
قلب من، آرام باش! حضورش رویایی بیش نبود...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #22
عشق ما نمی‌میرد، تا ابد جاریست!
من این را می‌فهمم!
از نگاه مملو از عشقت میفهمم!
از دستان مهربانی بخشت می‌فهمم!
عشق ما، هرگز نخواهد مرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #23
عبور می‌کنی...
بی آن که دلِ عاشقم را با خود ببری!
بی اهمیت به این که می‌دانی نسیم عطرت هوش و حواس برایم باقی نمی‌گذارد!
می‌روی، بی توجه به این که
لبخندت دیوانه‌ام می‌کند...
احساساتم را نادیده می‌گیری!
ساده گذر می‌کنی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #24
مهربانم!
به احترام تمامی روزهای گذشته
و آرزوهای به رود رفته‌ی چشمانم
و به قدر تمامی ستاره‌های ریز و درشت
تلألو نگاهت که خاطرم نیست چقدر دوسم داشتی!
دوستت دارم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #25
ای تمام تو!
من به آسمان‌ها سوگند می‌خورم چشمان تو، خورشیدی است که با عشق
نور افشانی می‌کند...
لحظه‌های تاریک زندگی‌ام را...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #26
گویند شعر و غزل حرف‌های نگفته‌ی یک شاعر است.
پس من که نه سخن از غزل دانم،
نه با مثنوی بحثی برای آشنایی،
چگونه بگویم دیر سالیست که زبانم به شعر باز است؟
ردیف و قافیه هم نمی‌دانم!
اما دلنوشته‌ای دارم پیش‌کش چشمانت،
راه آسمان را گم کرده‌ام؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #27
هزار بار ناگفته است که دوستت دارم!
من هر بار می‌اندیشم...
به این سخن سنگین و غریب!
ای تو! ای تمام من!
من نمی‌دانم به چه سبب این گونه
ساده و تنگا تنگ دوستت دارم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #28
دلم بی شک انبوه از خیال توست!
که تو رویایی، عشقی، اندیشه‌ای!
و جایت هرگز خالی نخواهد بود،
در آغوش دلتنگی‌هایم...
و شاید بی‌اندازه شنیده‌ای از قناری دلتنگ نگاهم، اما باز هم می‌گویم،
دوستت دارم، مهربانم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #29
نمی‌دانم حالا شب است یا روز؟
راه خانه را گم کرده‌ام! در حواشی چشمه‌ای...
شاهد بوسیدن ستارگان!
به ماهی‌های خسته از آب می‌نگرم!
اما مگر چاره‌ای جز با آب بودن دارند؟
مثل من که خسته از زندگی، بدون تو، این راه پر از ناهمواری را طی می‌کنم...
حق ندارم حالا شب و روز را ندانم؟
چه برسد به راه خانه‌ات!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aisa Hami

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
825
پسندها
17,296
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #30
مدام می‌گویی دوستت دارم!
این روزها از زبانت نمی‌افتد، واژه‌های عاشقانه!
و بوسه‌های گاه و بی‌گاهت بر روی گل‌های لطیف گونه‌های سرخ به شرم نشسته‌ام از قلم نمی‌افتد...
این آزارم می‌دهد!
نمی‌دانم چرا این روزها حس می‌کنم،
دوستت دارم‌هایت به رنگ طبیعی عاشقانه‌ی رنگین کمان نگاهت نیست...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا