روی سایت دلنوشته دست دل | g_life+s کاربر انجمن یک رمان

[g_life+s]

شده است قلبم خون و آن فریاد از دردم بود.

 

[g_life+s]

بیا برایم نقش یک عاشق را بازی کن، من به همین هم راضیم!

 

[g_life+s]

چیز جدیدی در درون خود احساس می‌کنم، که فکر می‌کنم نامش امید است.

 

[g_life+s]

من مثل سایه به دنبال تو هستم؛ اما تو مرا با هر غروبی لگد‌مال می‌کنی...

 

[g_life+s]

به پسری گفتند، انگور را بخش کن.
گفت:
-بلا نسبتت (اَن)، دور از جونت (گور)!

 

[g_life+s]

بِدو گفتم بیا یارا، بیا بلبل، بیا ای سرزمین گل!
بِما گفتا تو گر باران بباری باز، دهی ما را دو بال، پرواز

 

[g_life+s]

سینه‌ام را بشکافید!
تکه‌های قلبم را چون بیابید

بشتابید که دگر من نباشم به میان
چون تو خواهی که نباشم در میان بازُوانت

پس نباشم اندرون یک نگاهت
و چه سخت است که باشم رو سیاهت...

 

[g_life+s]

من گویم غزلی بس غم‌انگیز
تو بیا و دل ما را چو پارویی برانگیز!

من برفتم تا بیایی و ببینی
که بودم تا ته این شب‌نشینی

ولی من برفتم چون ندیدم تو بیایی
و نفهمیدم در دل این شب دل‌شکسته تنهایی

من بگفتم که خداحافظ تو، ای غم رسوایی
اما ندانستم خودم هستم این عالم رسوایی

 

[نسترن محمودی]