متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دلنوشته رَفتَن نآمِه | ashki911 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Alef_Gaf
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 40
  • بازدیدها 1,748
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #21
ازبعد رفتنت
خنده هایم را جمع کرده ام برای وقتی به تو برسم
درست مانند موهایم
که از موسمی که رفتی
در بند کش وگیره اسیر شده اند
ونگذاشته ام دست هیچ بادی در میانشان برقصد
صدایم را قایم کرده ام که نکند تمام شود
ونگهش داشتم برای وقتی تو صدایم بزنی
ومن با (جانم)خرجش کنم
لباس رنگی ام را در کمد چپانده ام برای وقتی تو بیایی
میبینی تو که نیستی
من خسیس ترین زن عالمم​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #22
قبل رفتنت قول دادی که هر شب به خوابم بیایی!
اما تو غافل از ان بودی
که بعد از رفتنت من بی خواب شدم​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #23
من همیشه مقصدی اشتباه بودم برای رفتن
من دیوانه ام و در این روزگار کسی مقصدش دیوانگی نیست!​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #24
من هیچگاه مقصدی برای رفتن نبوده ام که به سویم پرواز کنند
من همیشه ان لانه ی ویران شده بودم که به قصد مهاجرت مرا به روی دودکش خانه شیروانی رها می کنند​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #25
من بعد از رفتنت
تمام شکسته است
قلبم شکسته است
بغضم شکسته است
تمام مسیرهای زندگی ام شکسته است
وتمام این خط های شکسته منتهی میشود
به یک پرتگاه
که من هرشب از ان سقوط میکنم
وتو رفته ای!ونیستی!
که دستم را بگیری​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #26
وقتی نگاهم به نگاهت گره خورد
وشدم عاشق در یک نگاه
در میان موهایت نجوا کردم
(که هرجا را بگردم مانند تو نمی توانم پیدا کنم)
اما امان از جاده ی فاصله ها ورفتن ها
وقتی که رفتی
وباز شد گره نگاه هایمان
ارام در لابه لای غبار راه زمزمه کردم
(بعد از رفتنت هر جا را بگردی پیدایم نمی کنی)
من بعد از تو گمم
در میان اسمانی از تنهایی
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #27
من از تنها رفتنت می ترسم!
کاش رفتن نمی آموختی!
***
کوتاه بود:/
ولی حرف دلم بود:|​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #28
گمانم خوابم که نمی فهمم
رفتنت را
شاید هم بیدارم
واز پیچیدگی نمی فهمم
نبودنت را​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #29
چشمانم شبیه به رفتن نامه ای شده است
که تمام رفت هایت را ثبت کرده است
ساعت ..روز...ماه...سال
همه را دقیق به یاد اشکانش سپرده است
می داند...
لحظه ی رفتنت کدام ابر میگریست
ومی داند ان لحظه کدام چکاوک غزل جدایی سر میداد
در یادش هست ان جاده ای که از ان رفتی
وبه خاطر دارد نبودنت بلند ترین شب سال را رقم زد
وحس و حالم پاییزی ترین حس،وچشمانم بارانی ترین روز را تجربه کردند
وموهایم سفیدی زمستان را به رخ اینه می کشد​
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • نویسنده موضوع
  • #30
هوا که می بارد
شیشه که رنگ گریه می گیرد
کسی از جاده ای میرود
کسی پشت پنجره میمیرد​
 
امضا : Alef_Gaf
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا