نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته تقــــــلآ |NEGIN_R کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع NEGIN_R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 36
  • بازدیدها 2,123
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #21
جربزه میخواهم

برای گفتن حرفاهایم
برای شنیدن حرفهایت
شاید اگر جربزه اش را داشتم؛ تو بودی، من بودم و...
شاید خاص ترین لحظاتت با من امیخته میشد
شاید فراز و نشیب هایمان یکی میشد
شاید اگر زبانم را میچرخاندم و عاشقانه ای دور را یاداوری میکردم...من بودم؛ تو بودی و...
شاید اگر جربزه اش را داشتم شاید هایم کمتر بود...
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #22
عطر خاک باران خورده
کنار فلافلی کوچک
هوای سرد دی
نیمکتی که خیس بود
بیخیال مردم و حرفا
من بودم و تو بودی
میسکال های تلنبار
چشم ازت نمیگرفتم
دستت رو نمی‌کشیدی
...
دستت رو نمی‌کشیدی​
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #23
میخواند:
به چشمای متروکه من بگو
چرا از همه دنیا میگذری؟
...
نگاهش کردم
چشمای قهوه‌ای درشت
مثل اکثرِ شرقی ها
...
چرا از متروکه اش میگذرم؟
ساده‌ی تیره‌اش را دوست ندارم؟
مگر دنیای من با چشمانش متروکه نمیشد؟
...
متروکه هم که باشد دنیای من همین است.
من از دنیایم میگذرم!​
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #24
"چی میخوای؟
بگو منم همونو آرزو کنم."

آرزوهایم برای تو
گر دیگری را هم بخواهی سهم ارزویم را میدهم
گر مرا نخواهی سهم ارزویم را میدهم

حواست باشد
اگر ارزویم را میدهم
حراجش نکنی

من تعارف میکنم
تو ارزویم را نبر
بگذار یک ارزو "تو" برای من بماند.​
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #25
اسمت را که صدا میزند
منتظرم که نگویی "جانم"

یا مثلا دلت به رحم بیاید و بلند جوابش را ندهی که من بشنوم
می‌شود اصلا خودت را بزنی به نشنیدن
حتما که نباید گفت "جانم" مثلا بگو "بله"
من شنیده ام که از جانم گفتن هایت دلی می‌لرزد
حواست باشد وقت ان دل را می‌لرزانی از لبه طاقچه نیفتد و هزار تکه شود

نمی‌دانم چه امر واجبیست که این کلمه منفور گفته شود!

وقتی تنهایید بگویید
انقدر بگویید که سیراب شوید از جان هم
مبادا حسادت برداشت شود حرفم
فقط میخواهم "تو" گناه شکستن دل کسی گردنت نباشد.
 
آخرین ویرایش
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #26
نمی‌دانی دستت را که می‌گیرم چه ارامشی دنیا را فرا می‌گیرد
اصول جهانم با تو بهم می‌ریزد
لبخندِ مانای من است که پاشیده می‌شود به صورت عابرها
گردنم برافراشته،
قدم‌هایم محکم
چشمانم سوسوی ستاره های اسمان را کمرنگ می‌کنند
دلم قرص می‌شود وقتی می‌دانم دستم را رها نمی‌کنی
...
رها نمی‌کنی‌؟
...
کاش بشود رها نکنی!​
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #27
تاثیر بعضی ها در زندگی
بیشتر از یک "اسم" است.
...
مثل "تو"
کافیست باشی
شاید هیچوقت تناقضی که توی زندگیم به وجود اوردی رو نفهمی
شاید حس پر فراز و نشیبی که به زندگی روتینم دادی رو درک نکرده باشی
شاید نمی‌دانستی پناه تنهایی هایم بودی
شاید از اینکه گوشه ای از دنیا، ارزوی کسی هستی با خبر نبودی
شاید...
اگر این هارا می‌دانستی باز هم می‌رفتی؟
کاش بدانم که نمی‌دانستی...​
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #28
هر چه می‌تونی دور باش، نیا
من همیشگی پی تو می‌گردم

داستان ابر و بارون و قدم زدن کنار گل‌خانه های قصرالدشت
خاطره میشه، خاطره می‌مونه

دوره نمی‌کنم سرمای لذت بخش رو تو گرم ترین اغوشِ این معرکه

دنیای با تورو من تکرار می‌کنم هر لحظه
...
میبینی؟
ذهنم از این هم پراکنده تر میچرخد حول تو
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #29
من اگر جای تو بودم
...
من اگر جای تو بودم هیچوقت کسی که بخاطرم گریه کرده بود را ول نمیکردم
من اگر جای تو بودم پل های پشت سرم را خراب نمیکردم
من اگر جای تو بودم دلی را نمیشکستم که تپش هایش وصله به چشمانت بود
شاید هم اگر جای تو بودم کسی نبود که عاشقانه ای چند خرجم کند
شاید اگر من هم جای تو بودم خسته میشدم از تکرار مکررات دختری همیشه خسته
شاید من هم جای تو بودم دنبال ان نشاط و سرزندگی میرفتم
شاید تو حق داری
جای تو بودن و تصمیم برای با کسی مثل من بودن سخت است
چه گوارا تصمیمت به دلتان نشست
...
تو اگر جای من بودی...​
 
امضا : NEGIN_R

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,560
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #30
واقعا برایت فرقی ندارد؟
اینکه الان گریه میکنم
چانه‌ام می‌لرزد...
بغضم راه نفسم را گرفته
چشمانم تار میبینند
و...
واقعا برایت مهم نیست؟
شاید دیگر دوستم نداری
شاید ازم متنفر شده‌ای
متنفر شدی که برای ازارم هرکاری می‌کنی؟
همه می‌گویند که خوشحالیم برایت مهم است!
و...
چه دروغ گو هایی اطراف من را گرفته​
 
امضا : NEGIN_R
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا