مشاعره مشاعره با اشعار سهراب سپهری

  • نویسنده موضوع ژینا
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 187
  • بازدیدها 7,197
  • کاربران تگ شده هیچ

m.donya

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
104
پسندها
217
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #131
تجربه شب پره در تاریکی است‌.زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می‌پیچد.زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود
دچار آن رگ پنهان رنگ‌ها هستی
دچار یعنی عاشق
و فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد
 

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,690
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #132
در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب.
یا که در بیشه دور سیره‌ای پر می‌شوید
یا در آبادی کوزه‌ای پر می‌گردد
 
امضا : H.Allahdadi

m.donya

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
104
پسندها
217
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #133
در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب.
یا که در بیشه دور سیره‌ای پر می‌شوید
یا در آبادی کوزه‌ای پر می‌گردد
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با عشق دوید
زیر باران باید بازی کرد
 
آخرین ویرایش

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,690
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #134
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با عشق دوید
زیر باران باید بازی کرد
در شعله فانوسش سوخت:
زمان در من نمی‌گذشت.
شور برهنه‌یی بودم.او فانوسش را به فضا آویخت.
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,246
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #135
در شعله فانوسش سوخت:
زمان در من نمی‌گذشت.
شور برهنه‌یی بودم.او فانوسش را به فضا آویخت.
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران بصدا میاید
ادم اینجا تنهاست
و در این تنهایی
سایه نارونی تا ابدیت جاریست
 
امضا : m.sina

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,690
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #136
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران بصدا میاید
ادم اینجا تنهاست
و در این تنهایی
سایه نارونی تا ابدیت جاریست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف!
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.donya

m.donya

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/6/23
ارسالی‌ها
104
پسندها
217
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #137
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف!
فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد
چه فکر نازک غمناکی
و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است
 

شکوفه یاس

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/5/23
ارسالی‌ها
24
پسندها
252
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • #138
فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد
چه فکر نازک غمناکی
و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است
تکان قایق، ذهن ترا تکانی داد:

غبار عادت پیوسته در مسیر تماشاست.

همیشه با نفس تازه راه باید رفت

و فوت باید کرد

که پاک پاک شود صورت طلایی مرگ.
 

H.Allahdadi

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,690
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #139
تکان قایق، ذهن ترا تکانی داد:

غبار عادت پیوسته در مسیر تماشاست.

همیشه با نفس تازه راه باید رفت

و فوت باید کرد

که پاک پاک شود صورت طلایی مرگ.
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر، تهیه بدستور می شود
 
امضا : H.Allahdadi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,246
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #140
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر، تهیه بدستور می شود
در باغ جهان پا نگرفتیم چنان سرو
چون سایه سبک از سر دیوار گذشتیم
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا