متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار سهراب سپهری

  • نویسنده موضوع ژینا
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 186
  • بازدیدها 5,476
  • کاربران تگ شده هیچ

m.donya

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
104
پسندها
215
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
  • #121
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست اما، نفسم می‌گیرد
در هوایی که نفس های تو نیست
 

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #122
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست اما، نفسم می‌گیرد
در هوایی که نفس های تو نیست
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.donya

m.donya

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
104
پسندها
215
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
  • #123
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای، این شب چقدر تاریک است
 

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #124
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای، این شب چقدر تاریک است
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
من و تو می دانیم
زندگی آغازی است که به پایان راهی است
زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است
من و تو می دانیم
 
امضا : فلورا.

m.donya

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
104
پسندها
215
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
  • #125
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
من و تو می دانیم
زندگی آغازی است که به پایان راهی است
زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است
من و تو می دانیم
مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن


عشقو میگه...
 

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #126
مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن


عشقو میگه...
نازک‌تر از خیال منی، ای نگاه! لیک
با سینه کار دشنه پولاد می‌کنی

نقشت ز لوح خاطر سیمین نمی‌رود
ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی
 
امضا : فلورا.

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #127
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
تو چقدر تنهایی
گفتمش در پاسخ
تو چقدر حساسی
تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم
یادشان دردل من قلبشان منزل من
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #128
تو چقدر تنهایی
گفتمش در پاسخ
تو چقدر حساسی
تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم
یادشان دردل من قلبشان منزل من
نانِ خواهر که به ماهی ها داد
زندگی، شاید
لبخندیست که دریغش کردیم
 
امضا : فلورا.

m.donya

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
104
پسندها
215
امتیازها
1,168
مدال‌ها
2
  • #129
نانِ خواهر که به ماهی ها داد
زندگی، شاید
لبخندیست که دریغش کردیم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
 

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,966
پسندها
4,715
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #130
تجربه شب پره در تاریکی است‌.زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می‌پیچد.زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.donya

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا