نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته حس من|سامیار زاهد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 52
  • بازدیدها 3,795
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خالق من

دلنوشته:حس منّ

نویسنده:
سامیار زاهد
ویراستار: نسترن بانو

76358
مقدمه:
حس من است دیگر
می‌توانی هر جور می‌خواهی صدایش بزنی
اما این حس متعلق به من است
از من چه انتظاری داری؟
حس مّن صد برابر از ان‌چه که می‌خواهی در اختیارت می‌گذارد، فقط کافی‌ست لب تر کنی!
همین و بس!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #2
گاهی وقت‌ها حرف زدن به انسان کمک می‌کند.

کمک می‌کند بدی‌هایی که دیده است را فراموش کند!

اما هیچ‌وقت یک شنونده خوب پیدا نمی‌شود.
انسان‌ها راحت می‌توانند نقش یک دوست خوب را بازی کنند اما وقتی نیاز است خودشان را ثابت کنند غیبشان می‌زند...
و آن وقت است که می‌شود شنونده و همراه حقیقی را پیدا کرد!

کسی که به حرف‌هایت گوش کرده و تو را از خودت هم بیشتر می‌شناسد، حقیقتا بهترین شنونده است...

مراقب این دوست‌های خوب باشید!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #3
حس من و دریا شباهت‌های زیادی با هم دارند!


حس مّن مثله دریا؛
در بعضی مواقع ارام است،
در بعضی مواقع کمی خشمگین می‌شود،
بعضی مواقع سود می‌رساند،
بعضی مواقع غرق می‌کند و بعضی مواقع هم باعث رفع تشنگی می‌شود!

از ان روز می‌ترسم که مانند دریا طوفان به پا کنم!
نه این‌که ادم بزرگی باشم... نه!
حس همه‌ی انسان‌ها به دریا شبیه است!

به دریا خیره شو... تفاهم‌های خودت و او بسیار است!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #4
بعضی مواقع دلم مرگ می‌خواهد!

اری مرگ! مرگی از جنس خاموشی و خواب
به دور از هر گونه حاشیه و بی‌بندوباری!

دلم مرگ می‌خواهد، به انسان‌های اطرافم فکر نمی‌کنم در این یک فقره بهتر است به فکر خودم باشم!

این‌چیزی نیست که بخواهم دیگران را با خود شریک‌ کنم!
هست؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #5
حس من وجود داشت داشت،
مثل حس تو...
اما چه کسی باور می‌کند حسّ من را همان کسی کشت که به خاطرش به حسم پر و بال داده بودم؟!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #6
احساست در این لحظه چیست؟

احساس چیست دیگر؟
سال‌هاست به خاطر تو من دیگر خودم را هم نمی‌شناسم
سال‌هاست به خاطر تو جلو آیینه نرفته‌ام
نمی‌خواهم مو و ریش‌های بلند شده‌ام را ببینم
سال‌هاست لب به غذاهایی که دوست داشتی نزده‌ام
سال‌هاست به مکان‌هایی که با هم در آن بودیم نرفته‌ام
سال‌هاست در مسیرهایی که هم‌سفر بودیم
پا نگذاشته‌ام
آن وقت تو از حسم می‌پرسی؟

کمی درکم کن!
اگر هم نمی‌توانی، که می‌دانم نمی‌توانی؛ لطفا از من
دور شو!
مثل سال‌ها قبل که رفتی و دور شدی...
باز هم برو!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #7
غم از دست دادنت، کمرم را که هیچ...

غرورم را شکست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #8
می‌گویم دوستت دارم
و چه ساده می‌خواهم تو نیز دوستم داشته باشی!

آه فراموش کرده بودم منو تو از دو دنیای متفاوتیم!
اما مطمئنی که نمی‌شود دنیاهایمان را یکی کرد...
چون من بی‌صبرانه منتظر معجزه‌ای برای یکی شدن احساسمان هستم!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #9
دلم برای روزگاری که بی‌اجازه و شرط در آغوشت می‌گرفتم تنگ شده!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #10
حس من نازک نارنجی‌تر از آن است که نشان می‌دهد
حس من زود رنج است
زود غمگین می‌شود
کمی بیش از حد مهربان است و از همین رو ضربه می‌خورد
حس من کمی زودتر از موعد اعتماد می‌کند
و این خوب نیست
اما...
اما حس من کمی کینه ایست
کمی که نه!
حس من کمی بیشتر از کمی، کینه توزی می‌کند!
بدی‌هایت را فراموش نمی‌کند،
تندخویی‌هایت را همیشه به یاد دارد،
بی‌احترامی‌هایت را می‌شنود و آن را در خاطراتش ذخیره می‌کند!
لطفا حواست به حسم باشد!
اگر بخواهد کاری بر علیه‌ت انجام دهد نمی‌توانم در مقابلش بایستم...
گفته بودم که "این حس متعلق به من است."
من هیچ‌وقت نمی‌توانم در برابر خودم بایستم، متاسفم!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا