نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کامل شده مجموعه اشعار طلوع شیدایی | Venus کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Venus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 2,859
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #11
ساحل فراموشی

ای روزهای بی کسی ام سلام
ای طلوع غربت و تنهایی ام سلام
سلام ای آشیانه ی غصه های من
ای کلبه ی محقر غم های من سلام
گویم سلامو خداحافظی گویم
با روزهای لبریز از آرزوی نافرجام
می سپارم همه را به دست فراموشی
روزهایی که گذشت در خیال و در اوهام
تن خسته ام دگر تاب جنگیدن ندارد
شاید این کشتی طوفان زده برسد به ساحلی آرام

venus


82325
 
آخرین ویرایش

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #12
ماه من

ماه من چون ستاره همیشه کنار توام
خورشید قلبم باش من آسمان توام
عهد می بندم من تا جان در بدن دارم
لحظه ای نگذارمت تنها و همیشه یار توام
قسم می خورم باز هم به قداست عشق
تا روزی که می زند قلبم خواهان توام
به شوق دیدار یار و روز وصال
ایام سر کنم و همیشه یاد توام
بیا و تمام کن این چشم انتظاری را
که دگر تاب ندارم و بی قرار توام


venus
 
آخرین ویرایش

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #13
هجوم خاطره

کاش بدانی که نفس هایم
گره خورده با نفس هایت
نشوم جدا ز عشقت
همه دنیای منی تا بی نهایت
از تو و فکرت به کجا توان گریزم
که ندارم من گریزی ز حریم دردهایت
پلک بر هم زدنت جان برد از این تن خسته
غرق می شوم در عمق دریای چشمهایت
دستت بیار و دستهای سست و بی جانم بگیر
گرم می شود قلب سردم با لمس دستهایت
این سر شوریده و این دل دیوانه مرا می کشد آخر
بس که می جنگم با هجوم یادها و خاطره هایت...

venus
 
آخرین ویرایش

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #14
غم پروانه
چرا قسمت من پروانه بودن است ؟
دوری و عذاب و درشعله ی شمع سوختن است ؟
جانم چرا رهایم نمی کنی از بند ؟
آیا سزای عشقم به تو فدا شدن است ؟
گر تو می خواهی چنین باشم نیست حرفی
می گردم گرد شمع وجودت و می گویم :
آری این سرنوشت عاشق شدن است.

venus


117666
 
آخرین ویرایش

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #15
نقاب

دور از دست نوازش های نسیم
گیسوانم را می افشانم
اری این منم زنی تنها
باز آهنگ غم می خوانم
قلب خسته ام زخم خورده
از ناجوانمردی های این دنیا
دلم دگر تاب ندارد
برای پنهان کردن این غم ها
اما نمیخواهم بشکنم غرورم را
با خودم پیوسته میگویم
نبارید ای چشم های بی پروا
نقاب خنده میگذارم باز
بر صورتم ولی در دلم غوغا
بگذار کس نداند و روزی
به دست فراموشی سپارند وجودم را

venus
 

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #16
طلوع شیدایی

ای که از مشرق دلم طلوع کرده ای
چشمهایم را با طلسم نگاهت مبهوت کرده ای
چگونه میخواهی نبودنت را نظاره گر باشم؟
چطور دلم را تو این گونه بی تاب کرده ای ؟
نه توان بودن با تو دارم نه طاقت دوری
بگو چگونه مرا به این درد مبتلا کرده ای ؟
هزار طبیبم اگر باشد نیست مرا درمان
بی گمان به حالو روزمن هیچ عاشق ندیده ای
گویند هیچ طبیبی چاره ی درد عشق نداند
ولی درباره ی جادوی چشمانت تا کنون شنیده ای ؟
بیا و با نگاه پر از رازت مرا مدهوش کن
علم پزشکی را بانگاهت زیر سوال برده ای

venus
 

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #17
نیاز

ناز و نیاز من تویی ای عشق شیرینم
محرم اسرار من تویی ای یار دیرینم
زمان برایم نمی گذرد از آن روزی
که رها کردی مرا با آرزوهای رنگینم
جز تمنای تو از زندگی دگر چه خواهم
تنها به دوش میکشم کوله بار غمهای سنگینم
چه کنم که دگر تاب گریستن ندارم
اشکم روان شد واینک می نگرم به چشمان خونینم
شکوه و حسرت و فریاد را حاصلی نیست
کاش میشد که باز گردم به روزگاران پیشینم

venus
 
آخرین ویرایش

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #18
تقدیر

گاه مانند آب زلال می شوم
گاه بیکران مانند آسمان
گاه به سرسبزی دشت می شوم
گاه همچو پرستو به دنبال آشیان
در همه و هیچ غوطه ور بودم
همچو ستاره ای در میان کهکشان
ره گم کرده ام میان این همه بی کسی افسوس
در هجوم خاموشی ماندم وسرگردان
زندگی را فراز و نشیب باید اما
در آرزوی سری بسلامت گذرم از میان این طوفان

venus
 
آخرین ویرایش

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #19
مجنون

گفتم دل آرام منی
گفتی دلی نسپاری ام
گفتم که مهتاب منی
گفتی شبی ظلمانی ام
گفتم چو دریا خوانمت ؟
گفتی بسی طوفانی ام
گفتم که شیدای توام
گفتی که مجنون خوانی ام
گفتم که مهرت را چه شد ؟
آن عشق و آن مستی چه شد ؟
گفتی نگو ، خاموش باش
فارغ ز شور و مستی ام

venus
 

Venus

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
1,609
امتیازها
9,763
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #20
قله ی عشق

این منم که راه و رسم عاشقی نمی دانم
یا تویی که این عشق را نمی خواهی ؟
این منم که در خاموشی و سکوت می گریم
یا تویی که رازم را زچشمانم نمی خوانی ؟
این منم در میان هست و نیست سرگردان
یا تویی که بین رفتن و ماندن پریشانی ؟
من سقوط کردم در دره ی غمهایم
اما تو فاتح قله ی قلب عاشقم می مانی

venus
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا