متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دلنوشته عق مى زنم|پريا قاسمى كاربر انجمن يك رمان

  • نویسنده موضوع پريا قاسمى
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 1,481
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

پريا قاسمى

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
241
پسندها
3,029
امتیازها
16,513
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #21
وقتي از احساسي كه نبايد؛ گدايي كردي!
پس بايد به تحقير ها و لگد هاي هر رهگذري هم عادت كنى.
ايـن بِهْ اٌونْ دَرْ
 

پريا قاسمى

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
241
پسندها
3,029
امتیازها
16,513
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #22
تو آن آرايشِ غليظي
كه هرگز به من نمى آيد.
 

پريا قاسمى

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
241
پسندها
3,029
امتیازها
16,513
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #23
وقتی حریمت دریده می شود و تو ناچارا نمی توانی از آن دفاع کنی ، باید تسلیم شوی و خط بزنی
و خط بزنی و خط برنی
نمی توانم عریان بنویسم؛ اینجا چشم ها محاصره ام کرده اند.
 

پريا قاسمى

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
241
پسندها
3,029
امتیازها
16,513
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #24
پیدایت کردم
تو همانی که باید به خاطرت از ریشه ها جدا شد
و به عق زدن های ممنوعه پایان داد
تو همانی هستی که در آخرین برگ روزگار اشتباهاتم
باید به اشتباه و تجربه بنشینی
آری تو نتیجه ی روز های کلماتی هستی
که با اینکه از دیده رفتی، نشد که از دل بروی
و اینجا پایان تمام سردرگمی هاست در انتهای عق زدن هایی که هرچند ناخواسته
اما تو همیشه از من بالا آمدی.
می خواهم از تو بالا بروم، شاید اینبار نوبت تو باشد که بخواهی مرا عق بزنی.

پایان
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا