من هی میگویم این دل زبان نفهمم است شما قبول
نمیکنید، امروز مانند کودکی هی پا به زمین
میکوبد و تو را از من میخواهد.
هی میگویم ای دلم بفهمم شدنی نیست
باز پا توی یک کفش میکند و لج بازی میکند
دلم میگوید به تو حس پیدا کرده است
هی میگویم حسّت غلط است
هی میگوید عاشق شده است.
من با این دل چه کنم؟