متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته ی دل‌نوشته | niloo_j کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Niloo.j
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 54
  • بازدیدها 2,179
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #1
95764

به نام او

نام دلنوشته : دلْ نوشته
نام نویسنده : Niloo_j
نام ویراستار: نسترن بانو


مقدمه:

گاهی حرف‌هایم به زبانم نمی‌آید، زبانم از گفتنش قاصر
می‌شود، گاهی حرف‌هایم به ذهنم هم نمی‌رسد و بیفکر حرف‌هایی به دلم
می‌آید، حرف‌هایی که فقط

حرف دل
است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #2
جانانم کجایی، ای محبوب قلبم کجایی؟

جانم به فدایت کجایی؟

دلم برایت تنگ است، دلم آغوشت را تمنا می‌کند،

دلم گرمای نفست را طلب می‌کند،

دلم گرفتن دست‌هایت را می‌خواهد

معشوقم، این دل زبان نفهمم تو را طلب دارد.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #3

امروز دلم گرفت، حرف نمی‌فهمد، مدام زجه می‌زند

من نیز زبانش را نمی‌فهمم، هی می‌گویم ای دل


صاحب مُرده، بس کن، بس نمی‌کند

نازش را می‌کشم، بس نمی‌کند

مانده‌ام بعد رفتن تو جواب این دل
زبان نفهم را

چه بگویم...


 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #4

من هی می‌گویم این دل زبان نفهمم است شما قبول

نمی‌کنید، امروز مانند کودکی هی پا به زمین

می‌کوبد و تو را از من می‌خواهد.

هی می‌گویم ای دلم
بفهمم شدنی نیست

باز پا توی یک کفش می‌کند و لج بازی می‌کند

دلم
می‌گوید به تو حس پیدا کرده است

هی می‌گویم حسّت غلط است

هی می‌گوید عاشق شده است.

من با این دل
چه کنم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #5
کاش بودی، کاش کنارم بودی، کاش می‌ماندی،

کاش زود تمام نمی‌شد، کاش اصلا شروع نمی‌شد

کاش این دل نمی‌لرزید

کاش دلم
همان زمان به حرفم گوش می‌داد

و تو را در خود جای نمی‌داد.

حال من مانده‌ام و این دل
به خون نشسته

مانده‌ام رفتند را چگونه برای او توجیه کنم

هیچ‌وقت دلم، دل
نبود...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #6
کاش همان موقع افسار اسب سرکش دل را

در دست می‌گرفتم تا مرا این گونه زمین نمی‌زد.

ولی کار از کار گذشته، رَم کرد و مرا به زمین زد

این دل
هیچ منطقی را قبول ندارد

فقط و فقط خود را قبول دارد

زورم به دلم
نرسید...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #7
همیشه مغزم فرمان می‌داد و عمل کردم،

دلم ناراحت شد و گریه کرد،

پرسیده‌ام برای چه گریه می‌کنی دلکَم؟

گفت:
-چون مغز بالاتر است و من پایین‌تر، چون او

شاه همه است و من یک رعیت، همه او را قبول دارید.

ولی وقت خوشی من کنارت هستم،

وقت غم من کنارت هستم

می‌شکنم و تنگ می‌شوم.

دیدم دلم
راست گفت، تصمیم گرفتم که از

دل
بنویسم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #8
این را من نمی‌گویم، منِ منطقی نمی‌گوید، منِ عاقل

نمی‌گوید، منِ قوی نمی‌گوید،

این‌ها را دلم می‌گوید:

عشقم، محبوبم، عزیزم، رفیق نیمه راهم

دلم
برایت تنگ است.

هنوز دوستت دارم، هنوز عاشقت هستم، هنوز چشم

به راهت هستم، هنوز قلبم با دیدن نامت تند می‌زند،

آری هنوز دوستت دارم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #9
با چه زبانی بگویم دوستت دارم

با چه لحنی بگویم دوستت دارم

معشوقه‌ام دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم

این دلْ دوستت دارد، این دلْ زخمی دوستت دارد

این دلْ در نبودت کم آورده، چه کنم باورم کنی!

چه بخواهی، چه نخواهی، عشقم دوستت دارم.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #10
صبح جمعه از غروب جمعه هم غم انگیزتر است

وقتی دلم تو را می‌خواهد و کنارم نیستی

صبح جمعه‌ای که با یاد نبود تو شروع شود

زهر است، تَبری است که به جان این

دلْ بی‌قرار می‌افتد و تکه تکه‌اش می‌کند.

دلکم آرام بگیر تا تکه تکه نشوی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا