متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته ماشین زمان|meli770 وشمیم فرهادی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع S_MELIKA_R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 49
  • بازدیدها 2,085
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #11
کاش میشد به آینده رفت.
آینده خیلی دورم نه!
شاید میشد رفت به همین فردا...
بری و ببینی فردا چه شکلیه، کیارو میبینی
چیا میگی!
شاید شده یه ذره امروزو با فکر فردا درست تر زندگی کنی و خطاهایی که فرداتو به دست نابودی میده انجام ندی...
شاید شده یه ذره مهربون تر باشی و دل اونی که فردا ناراحته ذو نشکنی
شاید شده یه ذره بیشتر بخندی چون فردا هیچ خبری نیست!
فقط یه ذره بیشتر بخندی...​
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #12
اگر ماشین زمان بود من...
خیلی از حالا دور میشدم...!
میرفتم به ده سال بعد ببینم ایران زمین چه شکلیه!
کدوم کرمانشاهیا بعد از زلزله هفت ریشتری آرومن تو خونه هاشون...
کدوم شیرازیا و گلستانیا خوشحالن و هنوزم میخندن و خونشون پر از آب نیست...
کدوم کرد ها بازم در برابر عراق می ایستن از مرز مراقبت میکنن ...
کدوم بچه های کار هستن که دیگه کار نمیکنن...
و کدوم ایرانیا هستن که هنوز...هستن!
جان فدای مردم ایران که با این همه غبار هنوز هستن و به آینه لبخند میزنن!
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #13
اگر ماشین زمان بود به آینده میرفتم و میدیدم حال کسایی رو که الان که عاشقن...
ببینم عشقشون هنوز هست؟
هنوز مدعی عاشقین؟
به آینده برم و ببینم حال عشقای امروزی چطوره!؟
ناپایدار و گنگ یا محکم و معلوم...
برم و شاید نذا م خیلیا عاشق شن...برم ببینم که آدمای اون موقع هم تنهان؟
مثل نسل ما بیداری و شب نخوابی خوراکشونه یا نه...
یا آینده از گذشته ی ما نشأت گرفته و عشقا مستحکم و دلا شادن...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #14
اگه ماشین زمان بود به گذشته میرفتم و میگشتم...
دنبال یه سر نخ، یه نشونی، یه دلیل محکم برای اینکه بفهمم این”دلتنگی“ لعنتی از کجا اومده...
همونی که شبا قلبتو میگیره و با شیشه ی اشک میتراشه..
ذهنتو وادار میکنه به تصور تکراروار معشوق...
حرفاتو وادار میکنه غمگین باشند و
وای به حال بلایی که سر نگاهت میاره و چشات!
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #15
اگر ماشین زمان بود و می‌شد به گذشته سفر کرد من هرگز نمی ذاشتم که دوربین عکاسی اختراع بشه دوربینی که شاید خیلی از خاطره ها رو میسازه خاطراتی که باعث میشه شبا نخوابیم
خاطره هایی که باعث میشه سالها و سالها یه چیزایی توی ذهنت بمونه خیلی از اتفاقات بد پاک نشه و اتفاقای خوب هم کمرنگ شه
فقط باید دل و جراتش رو داشت و همه این عکسا رو به آتیش کشید
اگر میشد به گذشته سفر کرد شاید خیلی وقتا عکس ها رو آتیش میزدم ولی حالا که کلی خاطره شده دیگه دیره..
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #16
شاید خیلی وقتا هم دلم بخواد به آینده سفر کنم
به آینده سفر کنم و ببینم ایرانم که الان حالش اینقدر بده مادر همه ما چی به سرش اومده
اصلا برم ببینم فکر و عقاید مردم ما چطور شده هنوز هم هم همینطورن؟ این مردم هنوزم ساده فکر می‌کنند و مهربونن؟ یا عقاید مردم ایران است از این رو به اون رو شده
شاید ببینم همه درست فکر می کنن و به جا
شاید یه روزی هم دیده بشه که توی این ایران زمین کوروش کبیر درست حرفش روبه کرسی نشونده
که گفتار نیک
کردار نیک
پندار نیک
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,263
پسندها
19,567
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #17
قطعا اگر ماشین زمان وجود داشت.
خیلی اتفاق های خوب وجالب می افتاد.
اگر ماشین زمان رو داشتم مطمئنن می رفتم به زمانی که انسان های اولیه زندگی می کردن.
می خواسم ببینم چجوری باهم ارتباط برقرار می کردن.
چطوری زندگی می کردن.
یعنی همه داستان هایی که الان می شنویم ازشون درسته؟
یا یک کلاغ وچهل کلاغه؟!
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,263
پسندها
19,567
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #18
اگر ماشین زمان وجود داشت.
می رفتم به گذشته تا ببینم کی برای اولین بار قلم دستش گرفت ونوشتن رو شروع کرد.
نویسندگی رو شروع کرد.
باید خیلی جالب باشه که اولین نفر توی دنیارو ببینی که قلم دستش گرفته و نوشتن رو شروع کرده.
یا اولین رمان عاشقانه ای که نوشته شد چه شکلی بوده؟
مثل رمان های عاشقانه الان بوده؟
یانه،عاشقا پای هم می موندن.
شاید می رفتم و معنی واقعی عشق رو پیدا می کردم
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,263
پسندها
19,567
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #19
با وجود ماشین زمان مطمئن بودم میرفتم.
تا ببینم کی اولین نفر،برنامه نویسی رو شروع کرد.
یا از تاریخچه برنامه نویسی سر در می اوردم.
معمولا ادم های شروع کننده جالبن.
چون امید دارن،ایده های ناب دارن.
با اینکه همه باهاشون مخالفت می کنن .
ولی اونا پای حرفشون هستن وحرف بیهوده دیگران براشون اهمیت نداره.
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,263
پسندها
19,567
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
26
  • نویسنده موضوع
  • #20
به احتمال خیلی زیادی به اینده میرفتم.
تا ببینم نوشتن.
به کجا رسیده؟!
این همه داستانای نوشته شده به کجا رسیدن.
می رفتم ببینم کدوم از داستانای عاشقانه موندگار شدن.
وهنوزهم حرفش رو می زنن.
یا هنوزهم هستن کسانی داستان های کلیشه ای می نویسن؟یانه تموم شده دور شون.
ولی من می گم مطمئنن توی اینده هم هستن اینجور داستان ها.
ولی شاید تعدادشون کمتر از حال باشه.
 
امضا : S_MELIKA_R
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا