روی سایت دلنوشته قهوه تلخ تنهایی|shaghayegh.b کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع elahekhazan
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 41
  • بازدیدها 1,906
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
شاید بتوانم اشتباهاتم را فراموش کنم،
شاید بتوانم با تنهایی کنار بیایم،
اما اینکه تو باعث تنهایی‌هایم شدی را نه.
تو شاید در قلب من جایی نداشته باشی،
اما در دفتر تقدیرم... فصل نفرت،
اسم تو بالاتر از همه حک شده
از همه برتر و بالاتر.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
تلخی را وقتی حس کردم که تنهایی‌هایم دیگر کابوس نبودند،
تلخی را وقتی حس کردم که اطرافیانم آن‌هایی نبودند که نشان می‌دادند،
تلخی را وقتی حس کردم که گناهانم مثل طناب دار برایم شدند،
تلخی را وقتی ویرانم کرد که
تنهایی را به بودن با دیگران ترجیح دادم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #33
حال من خوب است،
فقط وسط خندیدن گریه می‌کنم؛
حال من خوب است،
فقط دیگر علاقه‌ای به اعتماد کردن ندارم؛
حال من خوب است،
فقط دیگه نمی‌توانم کسی را باور کنم؛
حال من خوب است،
فقط موقعی که باید گریه کنم، اشک‌هایم خشک می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #34
عشقت به اشتباهاتم نمی‌ارزید
عشقت لایق اشک‌های من نبود
عشقت به نابودی رویاهایم نمی‌ارزید
عشقت لایق گناهانم نبود
عشقت به عذاب اشتباهاتم نمی‌ارزید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
من آنقدر دلتنگی‌هایم زیاد شده است
که دیگر از اشک و بغض هراسی ندارم،
بلکه گاهی از دلتنگی، بغضی که تو برایم به ارمغان آوردی را در آغوش می‌کشم؛
با بغض‌هایم آرام می‌شوم و در سراب بودنت غرق می‌شوم
در نبود تو احساس می‌کنم حتی اشک‌هایم عطر تو را دارند؛
دیگر برایم مهم نیست باشی یا نباشی
من از دلتنگی به اشک و بغض پناه می‌برم
و این را مطمئنم که بغض آغوشش از تو برایم ماندگارتر است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #36
شاید مقصر من بودم
شاید اشتباه از من بود
بلد نبودم احساساتم را در بوق و کرنا کنم
بلد نبودم عاشقانه‌هایم را جار بزنم
بلد نبودم که برایت بجنگم
بلد نبودم که مجمع‌الناز شوم برایت
نیاموخته بودم که برای عاشقی کردن باید غرورم را فدایت کنم
احساساتم را در شب‌های تنهایی‌ام نجوا می‌کردم
عاشقانه‌هایم را به قلم مسکوت می‌سپاردم
هر موقع رغیبی پیدا می‌شد به‌جای جنگیدن در گرداب هراس از دست دادنت غرق می‌شدم
اهل ناز کردن برایت نبودم و یغماگر ناز خود می‌شدم
مغرور بودم و غرورم را ستایش می‌کردم
من با نجواهایم
تب عشق قلمم
سکوت هراسانم
ویرانی نازم
ستایش غرورم
تو را برای همیشه از دست دادم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #37
من سنگی نبودم
من را سنگی کردند
سنگی شدم؛
وقتی ساده از قلبم گذشتند و و خوردش کردند قلبم سنگی شد
وقتی دوستانم از پشت بهم خنجز زدند و روحم را زخمی کردند سنگی شدم؛
کسی که قلب و روح سنگی دارد
نابود نمی‌شود
نابودی من، رؤیای دشمنانم باقی می‌ماند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #38
بگذار کمی شاهزاده قلب تنهایت شوم
بگذار کمی صاحب عاشقانه‌هایت شوم
بگذار کمی تنهایی‌هایت را کم کنم
بگذار کمی ملکه‌ی رویاهایت شوم
بگذار کمی پادشاه قلبم شوی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #39
بغضم بغض قاجاریست
بغضی از جنس گذشته‌ها
بغضی تلخ و گس
بغضی ویرانگر و کشنده
بغضی که دیگر قدیمی شده
بغضی که دیگر زخم شده
زخمی کهنه با عفونتی از جنس غم
از جنس نابودی
زخمی به طعم تلخ
تلخی به طعم بغض
بغضی از جنس قاجاری...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,569
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #40
تنهایی‌هایم را پر می‌کند
نامه‌های نفرستاده برای تو که بارها خوانده‌ام
تنهایی‌هایم را پر می‌کند
عکس‌هایی پر از لبخند توست اما صاحب آنها من نیستم
تنهایی‌هایم را پر می‌کند
ترانه‌هایی که نخوانده برایت می‌زنم و گوشی شنوای آنها نیست
تنهایی‎هایم را پر می‌کند
عاشقانه‌هایی که هرگز به مقصد نرساندم
تنهایی‌هایم اگر با این‎ها پر نشود که مرا غرق می‌کنند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا