مشاعره مشاعره با اشعار عليرضا آذر

  • نویسنده موضوع Arsin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 226
  • بازدیدها 6,013
  • کاربران تگ شده هیچ

jαɴα

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
21/2/21
ارسالی‌ها
146
پسندها
501
امتیازها
3,013
مدال‌ها
6
سن
21
سطح
6
 
  • #91
یکم با نبود جهان خو بگیر
یکم فکر خندیدن از اشک باش
خدای تو دستش روی شونته
خودت مرهم این همه زخم باش
شک شبیه کمند نیلوفر
دور پای یقین مان پیچید

من قسم خورده هلاکت او
او قسم خورده فلاکت من
 
امضا : jαɴα

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • #92
شک شبیه کمند نیلوفر
دور پای یقین مان پیچید

من قسم خورده هلاکت او
او قسم خورده فلاکت من
نطفه ی هیچکسی
در شدنش دست نداشت !
آنکه زاییده نشد
از غزلی پس افتاد.
آنکه اندازه ی یک عمر به مُردن چسبید
زندگی کرد به امید شب پایانی
انتهای همه ی پنجره ها
دیوار است.
آخرین پنجره را هم که خودت میدانی…
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

jαɴα

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
21/2/21
ارسالی‌ها
146
پسندها
501
امتیازها
3,013
مدال‌ها
6
سن
21
سطح
6
 
  • #93
نطفه ی هیچکسی
در شدنش دست نداشت !
آنکه زاییده نشد
از غزلی پس افتاد.
آنکه اندازه ی یک عمر به مُردن چسبید
زندگی کرد به امید شب پایانی
انتهای همه ی پنجره ها
دیوار است.
آخرین پنجره را هم که خودت میدانی…
یا که خاکی به سرِ آینه‌ی بکر کنید
یا از اینجا به غبارِ سخنم فکر کنید

شانه بر شانه‌ی هم پشت به هم ساییدند
خرده شن‌ها صف و صف پشت هم انبوه شدند
 
امضا : jαɴα

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • #94
یا که خاکی به سرِ آینه‌ی بکر کنید
یا از اینجا به غبارِ سخنم فکر کنید

شانه بر شانه‌ی هم پشت به هم ساییدند
خرده شن‌ها صف و صف پشت هم انبوه شدند
دل به دریاچه حافظ زدم از فرط سراب
مرده شور من و این حال خراب
کس چو حافظ نکشید از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن رابه قلم شانه زدند...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

jαɴα

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
21/2/21
ارسالی‌ها
146
پسندها
501
امتیازها
3,013
مدال‌ها
6
سن
21
سطح
6
 
  • #95
دل به دریاچه حافظ زدم از فرط سراب
مرده شور من و این حال خراب
کس چو حافظ نکشید از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن رابه قلم شانه زدند...
در جهانی که پُر از فرضیه‌های شدن است
واقعا سوختم و باختم و دود شدم

آن که جان کَند و خطر کرد و به بالا نرسید
آن که دائم هوسِ سوختنِ ما می‌کرد

آن که از هیچ نگاهی به تماشا نرسید
کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد
 
امضا : jαɴα

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • #96
در جهانی که پُر از فرضیه‌های شدن است
واقعا سوختم و باختم و دود شدم

آن که جان کَند و خطر کرد و به بالا نرسید
آن که دائم هوسِ سوختنِ ما می‌کرد

آن که از هیچ نگاهی به تماشا نرسید
کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد
در آن گیرو دار شب و شوکران ها

چه کاری برایت نکردم که می‌شد؟

و یا در شب رفتن و مردن تو

دو بیت مرا می‌شنیدی چه می‌شد؟
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

jαɴα

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
21/2/21
ارسالی‌ها
146
پسندها
501
امتیازها
3,013
مدال‌ها
6
سن
21
سطح
6
 
  • #97
در آن گیرو دار شب و شوکران ها

چه کاری برایت نکردم که می‌شد؟

و یا در شب رفتن و مردن تو

دو بیت مرا می‌شنیدی چه می‌شد؟
دست در دستِ دیگری برگرد

خانه‌ام را خراب خواهی کرد

چشم وا کردم از تو بنویسم

لای در باز و باد می‌آمد...
 
امضا : jαɴα
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • #98
دست در دستِ دیگری برگرد

خانه‌ام را خراب خواهی کرد

چشم وا کردم از تو بنویسم

لای در باز و باد می‌آمد...
دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم
با هر کسِ همنام ِ تو درگیر شدم

ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودن
ای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] jαɴα

jαɴα

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
21/2/21
ارسالی‌ها
146
پسندها
501
امتیازها
3,013
مدال‌ها
6
سن
21
سطح
6
 
  • #99
دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم
با هر کسِ همنام ِ تو درگیر شدم

ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودن
ای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن
نفرین کدام احساس خون کرد جهانم را
با جهد چه جادویی بستند دهانم را
 
امضا : jαɴα

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,034
پسندها
6,240
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #100
نفرین کدام احساس خون کرد جهانم را
با جهد چه جادویی بستند دهانم را
این پچ پچ ها چیست،رهایم بکنید
مردم خبری نیست رهایم بکنید
من را بگذارید که پامال شود
بازیچه ی اطفال کهنسال شود
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا