نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته خودِ من | سامیار زاهد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 43
  • بازدیدها 2,053
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #1

خود من.jpg
به نام خالق من

دلنوشته:خودِ من

نویسنده:سامیار زاهد- ستاره حقیقت جو

مقدمه:
و بار دیگر من، شاید این بار واقعا خود من.
من واقعی!
دیگر از شعار دادن و گفتن جمله هایی که زیبایی دنیا را به رخ می‌کشند خبری نیست.
خودِه من حرف های بهتری برای گفتن دارد
___
این دلنوشته مرتبط با دو دلنوشته قبلی هستش
دلنوشته حس من | سامیار زاهد کاربر انجمن یک رمان
دلنوشته من | سامیار زاهد کاربر انجمن یک رمان
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #2
میدانید من کلافه است‌.
درواقع حوصله هیچکدام از دوستان و آشنایان خود را ندارد و این است که آزارم میدهد.
آخر مگر میشود چرا کمی با من کنار نمیاید؟!
مگر تحمل من در کنارش میتواند چقدر سخت باشد؟
من غمگین است. میتوانم این را از تک تک رفتارش حدس بزنم.
من تنها شده است شاید برایتان جالب باشد اما در ساعاتی به همین نزدیکی خودم هم تصمیم به رها کردن من گرفتم ظاهرا موفق بوده ام.
او برای نگه داشتن من در کنار خود هیچ تلاشی نکرد او حتی به من هم رحم نکرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #3
من نوشت...!
او نوشت و نوشت
سختی هایی که کشیده بود هر چند که کوچک بودند و او با بزرگنمایی مشکلات آن هارا جذاب تر نشان میداد.نوشت تا بار غمش سبک تر شود.
من گفت از درد هایش گفت اما در این مورد آن ها قیچی کرد تا دیگران را ناراحت نکند.
شاید برایتان جالب باشد اما من اشک ریخت تا کمی فقط کمی سبک شود ولی خوب..
با دیدن من به اثر گریه بر حالم پی خواهید برد‌
من نمیداند دیگر چه کند و شاید مرگ پایان قشنگی برای مشکلاتش باشد.​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #4
من وجود داشت
من نفس میکشید من با تمام افتضاح بودنش برای تو هر کاری میکرد و تو چه کار کردی؟
واقعا میخواهم جواب این سوال را بدانم.
تو به غیر از تهمت زدن به وجود من چه کار کردی؟!​
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #5
خوده من و درواقع باید گفت من واقعی هنوز که هنوز است نمی تواند برق چشمانت را به هنگام سخن گفتن با من فراموش کند
و به راستی آن همه علاقه را جه کسی به یغما برد؟!
من مطمعن است که تو دوروغ گو نبودی اما چه چیزی ها چه کسی ها و در بعضی مواقع چرا های زیادی در مغزم وجود دارد
که نمیدانم چگونه جوابش را پیدا کنم.
واقعا نمیدانم!​
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #6
من از بها دادن به حیوانات که در پوست انسان در اطرافش میچرند خسته شده است.
میدانید دوست دارم تمام اتفاقات گذشته را تک به تک و مو به مو جلوی چشمانشان تداعی کنم
من منتظر یک جرقه است
همین و بس​
 
آخرین ویرایش
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #7
من با احساس یا همان حس من به کنار او مدت هاست که این جهان را ترک کرده است.
من را بیاد دارید؟ او نیز مدت هاست که من را رها کرده است
و میتوانم صادقانه بگویم که این روز ها کالبد خالیه من درست نمی تواند با مردم ارتباط بر قرار کند
من منتظر کمک و یا امدادی غیبی بود
او نمیخواستم که سرنوشت با او چنین کند
درک میکنی؟​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #8
میتوانم تمام خود سوختگی و دماغ سوختگی هایت را حس کنم
آهای کسی من را دیوانه خطاب میکنی
یادت باشد تو عاشق همین من دیوانه شدی
کاری نکن که تمام بود و نبود های زندگیت را جلوی چشمانت تداعی کنم.
خبر ها زود به گوشت میرسد سعی کن مراقب خودت باشی فکر میکنم در این موضوع نیاز باشد به پا بوس امامی که در شهرت است بروی
چون من منتظر یک تلنگر است​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #9
آمد و حرف هایش را زد
گفت و گفت و گفت و گفت
میدانید خود من هم دوست داشت بشنود اما رفتارهایش با هم تناقض دارد
نمیتوانم درکش کنم
خود من با تمام وجود از او متنفر است اما روزهای خوبمان فراموش نمیشود.
واقعا چرا فراموش نمیشنود
میدانید این تنها چرایی است که امروز در سرم وجود دارد
و من صادقانه دوست دارم جوابش را بدانم​
 
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #10
حسی در اعماق وجودم فریاد میزد ‌که او خود من را طلب میکند
او دنبال وجود من واقعی در من جدید میگردد
اما من چه کار کردم ..
ساده بگویم عزیز ترینم‌ را از دست دادم
به خواست خودش و بعد از آن خودم را به خواست خودم
میدانید من از دنیا به اندازه یک دنیا دلگیر است.
به تمام اطرافیانم حسی مشابه حس تلخ تنفر پیدا کرده ام و به راستی که داستان من نباید اینگونه به پایان برسد!​
 
امضا : سامیار زاهد
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا