متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته باز می آید بهار| حبیب آذرگشسب کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #21
قلبم می گوید بنویسم
تا که شاید آن احساسات ته مانده‌ی قلبم
بر روی کاغذ، خودی نشان بدهند..
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #22
نوشتن، چیزی‌است که آرامم می کند
حتی در زمانی که در اوج ناراحتی باشم
نوشتن هر مطلبی، مایه‌ی آرامشم است
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #23
گفتیم بهار
فصل نو شدن طبیعت است
ای کاش، فصلی هم برای نو شدن ما وجود داشت.
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #24
امید من و تو
زمانی تبدیل به نا امیدی می شود
که بخواهیم، همدیگر را فراموش کنیم و دوستی‌مان را از بین ببریم.
پس امیدی که داری را
به دوستانت منتقل کن تا این امید، تبدیل به نا امیدی نشود.
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #25
یادش بخیر
زمانی درون کتاب‌هایم
در مورد بهار می خواندم و با خود می گفتم:" بهار چیست؟"
اما امروز، به خوبی می دانم، بهار،
به معنا های متفاوتی در جهان وجود دارد.
گاه به معنای امید
گاه به معنای زندگی
و گاه به معنای، تغییر...
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #26
شکر خدای را به جا باید آورد
در زمانی که، در اوج نا امیدی
روزنه‌ی امیدی را می یابی.
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #27
"هرگاه بهار را دیدید، بسیار از روز قیامت یاد کنید"
همین یک جمله
شگفتی های بسیار آفرینش را
که در بهار نمایان می شود
آشکار می سازد و به ما
می فهماند، بهار فصلی متفاوت است و نشانه‌ی
چیزی‌ست که در دل ما ریشه دارد...
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #28
گاهی فراموش می کنیم که
کی هستیم و چه هستیم.
گاهی هم از این‌که
چه چیزی هستیم ناراحت می شویم.
به هر حال
هرچه بودیم و هستیم و خواهیم بود
فقط برای خودمان است نه دیگران
درست است، می گوییم باید هم‌دلی و هم‌دردی کنیم
باید هم این‌کار را انجام دهیم
اما
یادمان باشد
درد‌هایمان را هرگز،
هرگز
برای ناراحت کردن دیگری
تقسیم نکنیم.
پ.ن:
این دلنوشته،
مربوط بود به یک داستانی که قبلا خوندم. داخل اون مطلب، یکی از یچه های مدرسه، خانواده‌ش رو از دست‌میده و بعد هر‌جا که‌می‌ره از اون اتفاق حرف می‌زنه. در این بین، یکی از کسایی که این ماجرا رو می‌شنوه، کسیه که به تازگی بیماری لاعلاجی رو گرفته. اون با شنیدن این ماجرا، روحیه‌ش رو از دست‌می‌ده و بیماریش کم‌کم اوت می‌کنه و آخر سر می میره...
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #29
همیشه بین اینکه چه چیزی را می‌خواهیم
کمی تردید داریم و خواهیم داشت.
"باز می آید بهار"
نامی بود که برای دلنوشته‌ام انتخاب کردم.
چرا؟
نمی دانم. یک موضوع داشتم با گستره‌ی فوق العاده زیاد
و کلماتی که پشت سر هم ردیف می شدند تا که شاید مورد پسند من قرار بگیرند.
کلمه به کلمه
حرف به حرف
همه را بررسی کردم
تا رسیدم به:
"باز بهار می‌آید"
باز بهار می آید؟
نه، این چیزی نبود که می خواستم.
کمی جذاب تر، کمی شعر مانند تر
"باز می‌آید بهار"
این همان چیزی بود که می خواستم.
پ.ن:
در مورد انتخاب نام دلنوشته‌م نوشتم
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #30
گاهی برای انتخاب راهی که بین و ما و اهدافمان فاصله انداخپه
به مشکل برمی‌خوریم.
انگار که زندگی
قصد بازی کردن با اهدافمان را دارد.
نمی دانم،
شاید برایتان اتفاق افتاده است
که می خواهید
به خیابان و پارک های شهرتان سری بزنید و کمی قدم بزنید
که باد و بارن
مزاحم‌تان می شود.
گاهی
زندگی مثل و باد و باران
عمل می کند...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا