نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته ی من می خندم| نگارعوض زاده کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Negar:)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,989
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #21
من می نویسم تا...
تو خیلی ناگهانی از کنار نوشته هایم رد شوی و...
خیلی ناگهان انهارا بخوانی و...
دلیل واقعی خنده هایم را بفهمی...!
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #22
می دانی ارزو من چیست؟
ارزوی من، یک روز خندیدن واقعی و...
یه ساعت خواب راحت و...
یک دقیقه با تو بودن و در اخر...
یک ثانیه ابراز عشق به توست...
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #23
من برای چه می نویسم...!؟
برای چه...!؟
تا کمی راحت شوم از این حجم غم؟
نه...!
تا دیگران دلشان به حالم بسوزد؟
نه...!
ای دوست من می نویسم تا...
تا تو...
رد شوی و...
نا گهان میل خواندن نوشته هایم به سرت بزند...
و بخوانی و...
بخوانی تا...
بفهمیمی دلیل خنده هایم را و ...
و ان وقت شاید کمی...
عاشقم شوی...!
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #24
نمی دوانم چند وقتست ندیدمت!
نمی دانم چند وقتست خندیدن از یادم رفته است...
نمی دانم چند وقتست که... او را در اغوش میگی...
فقط میدانم که...
دلتنگ توام...
دلتنگ خندیدنت!
دلتنگ خنده هایمان...!
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #25
دگر حالم اشکارا خراب است از این خنده های الکی...
از این بغض همیشگی...
از این دلتنگی...
از این...
وقتی میخندم...
اشک هایم ناخوداگاه جاری میشوند...
ناخوداگاه...
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #26
ای دل غم دیده ام...
بخند...
بخند تا نگوید ه*رز دلی...
نگوید چشمش دنبال یک مرد متاهل است....!
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #27
جدیدا اشک هایم بی حیا شده اند...
سرازیر می شودند...
بدون اعلام...
بدون هیچ...
یادش بخیر ان روزهایی که...
خنده های زیبایم بی حیا بودند...
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #28
حس های درون دلم که یکی دوتا نیست...
یک غزل حافظ است...
یک کتاب فردوسی است...
یک خنده ی پر درد است...
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #29
انوقت مجنونش می شوم که...
دست در موهایش فرو می برد و...
دلبرانه می خندد...
ان وقت است که من هم...
دلم میخواهد بخندم...
تا شاید...
مرا دوست بدارد...!
 
امضا : Negar:)

Negar:)

کاربر فعال
سطح
4
 
ارسالی‌ها
762
پسندها
3,453
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #30
مرد من...
من در زندگیت حکم چه کسی را داشتم؟!
عشقت؟!
همسر اینده ات؟!
فرشته ی زیبایت؟!
یا...
یک عروسک؟!
که با او بازی کنی و...
وقتی خسته شدی از خنده هایش...
او را دور بیندازی...؟!
 
امضا : Negar:)
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا