کامل شده مجموعه اشعار پیامبر دیوانه | م . میم کاربر انجمن یک رمان

[زینب میشی]

مثل ابری
از خیالم عبور کردی
تمام صورتم ، دوباره
خیس باران است

 

[زینب میشی]

شبیه ترک کردن سیگار
جدا شدن ما از یکدیگر
هر صبح قبل از شستن صورتم
دلم هوای تو را دارد

 

[زینب میشی]

برای دلخوشی خودم
مینویسم تو برمیگردی
شبیه کسی که در تاریکی
از ترس برای خودش آواز می خواند

 

[زینب میشی]

فقط من
برای دیدنت دلتنگم
دیگران هر روز
تو را در این شعرها می بینند

 

[زینب میشی]

تو بهار بودی
من زمستان
که برای رسیدن به تو
هر روز ذره ذره آب میشوم

 

[زینب میشی]

دیگر به شعرهای من نیا
می خواهم فراموشت کنم

 

[زینب میشی]

گاهی هیچ کس
مثل یک سیگار
حال آدم را نمی فهمد !

 

[زینب میشی]

خاطراتت
چکه چکه
می چکد از سقف
خوابم نمی برد

 

[زینب میشی]

زورم به تو نمی رسد
تو
خیلی زیبایی !

 

[زینب میشی]

چکه کردن شیر آب
بهانه بود
خوابم را
یکی دیگر با خود برده بود