متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته جهان دیوانه | ستاره حقیقت جو کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا

جهان دیوانه.jpg

دلنوشته : جهان دیوانه
نویسنده: ستاره حقیقت جو
ویراستار: its_maede
تگ: محبوب
مقدمه:
همه چیز در هوا معلق است.
سنگ از آسمان می‌بارد،
زنبورها در حال ساختن مواد مذاب هستند.
الماس از دهانه آتش‌فشان بیرون میزند و مردم برای گرم کردن خود در حال سوزاندن پول‌هایشان هستند.
جهان نیز دیوانه شده است.
و به راستی چه مدت زمان تا دیوانه شدن جهان باقی مانده است؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • #2
دلنوشته.jpg

" به نام ایزد منان "

هر انچه از دل برآید، خوش آید!

کاربر گرامی نهایت قدردانی را داریم که نوشته های زیبایتان را در انجمن یک رمان به اشتراک می گذارید!
خواهشمندیم پیش از پست گذاری و شروع دلنوشته ی خود، قوانین زیر را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته ی کاربران"

پس از گذشت حداقل 30 پست از دلنوشته تان، می توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید.
"درخواست تگ دلنوشته"

همچنین پس از گذشت 30 پست از دلنوشته تان قادر هستید در تاپیک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ASaLi_Nh8ay

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #3
هزاران چهره آشنا در اطرافم مشاهده می‌کنم؛
انسان‌های خوب، بد و زشت.
عشق‌های ناب و حتی سرنوشت!
مردم در حال تلاشند تا دنیایی بهتر از حالا بسازند.
شب و روز کار می‌کنند تا زندگی‌بهتری داشته باشند.
اما درست زمانی که بهترین چیزها را در زندگی به دست آوردند، از دنیا می‌روند.
این حقیقت را باور دارم‌
اما به راستی جهان دیوانه است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #4
مکان‌های فرسوده،
چهره‌های فراموش شده،
باورهای غلط،
انسان‌های از دست رفته،
همه و همه در گیر مسابقه‌ای به نام زندگی هستند.
بدون هیچ حرفی،
بدون هیج کلمه ای،
از پشت پرده ای از اشک‌ در حال تماشایشان هستم؛
اما دوست ندارم‌ متوجهم شوند.
سرم را پنهان‌ می‌کنم.
این همه تلاش برای هیچ!
این همه غم برای هیچ!
این همه کشتار برای نابودی!
و به راستی جهان موجودی عاقل است؟
شما چه فکر می‌کنید؟​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #5
من کمی عشق پیدا کردم؛
من‌ کمی درد پیدا کردم؛
من غم را به چشم دیدم و شادی را تجربه کردم.
اما می‌دانید، من در کنار همه این ها هنوز یاد نگرفته ام زندگی‌ کنم.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #6
برای هیچ و پوچ می‌جنگند؛
برای هیچ و پوچ می‌میرند و شاید در بین این، دو اتفاق برای برنده شدن و پشت سر گذاشتن همین پوچی ها جشنی بزرگ بر پا کنند.
نمیتوانم درکشان کنم.
می‌توانند شاد باشند، اما همه چیز را برای خود سخت می‌کنند.
می‌توانند پیروز باشند، اما به یدک کشیدن عنوان بازنده راضی هستند.
می‌توانند بگیریند، اما می‌گویند این کار نشانه ضعف است.
در بین سگ صفتانی زندگی‌ میکنند که سگ را نجس‌می‌دانند و... .
بیخیالشان! این انسانهای دیوانه قابل درک نیستند و قسمت بد ماجرا اینجاست که خودم هم یکی از آن‌ها هستم.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #7
دردهایم را فراموش کن!
همچون که من حرف‌هایت را به پاس دیوانه بودنت فراموش کردم.
اصلا من نیز دیوانه ام!
آری!
از این دیوانه فاصله بگیر!
می‌توانم‌ زندگیت را نابود کنم. همان زندگی بی‌ارزشی که در گذشته لعن و نفرینش میکردی.
میتوانی بروی؟
برو!
دیگر‌ بودن دیوانه وارت، در چشم منِ دیوانه زیبا نیست... .​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #8
یک‌روز صبح، از خواب برمی‌خیزم و کول بار سفرم‌ را جمع‌ می‌کنم.
و اما مقصد؟!
هیچ‌کس نمی‌داند مقصد کجاست و اگر‌ راستش را بخواهید حتی خودم هم‌ نمی‌توانم درست راهنماییتان کنم.
اما قول رفتن را از حالا در گوشتان زمزمه می‌کنم.
مطمئن باشید! من یک روز خواهم رفت... .​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #9
بهترین رویایم‌، رویایی بود که در آن جان می‌دادم‌!
می‌دانید مردن در جهانی که جز بیهودگی‌ و ترس چیزی برایم نداشته است؛ حتی در خواب نیز دلنشین است.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • نویسنده موضوع
  • #10
سخت است بودن و در عین حال نبودن!
می‌دانید دوراهی عجیبیست؛ انتخاب مرگ یا زنده ماندن!
دیگر توان ادامه دادن ندارم و درست در مقابل این بی هدفی دلیل هایی برای زندگی ایستاده اند: خانواده، دوستانم و... .
چکار باید بکنم؟
اصلا چکار می‌توانم بکنم؟
من دیوانه در این دنیای دیوانه حبس شده ام و قسمت بد ماجرا اینحاست که هر یک از ما قصد داریم اثبات کنیم که دیگر دیوانه نیستیم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا