مشاعره مشاعره با حرف ر

  • نویسنده موضوع Deleted
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 73
  • بازدیدها 1,884
  • کاربران تگ شده هیچ

Tara Motlagh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/8/23
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,023
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #11
روز من شب شد و آن ماه براهی نگذشت
این چه عمریست که سالی شد و ماهی نگذشت

ذوق آن جلوه مرا کشت، که وی از سر ناز
آمد و گاه گذشت از من و گاهی نگذشت
ره زندگی نشان ده، به کسی که مرده در من
که حیات بی تو راهی، به حریم او ندارد

ز تمام بودنی‌ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد.
 
امضا : Tara Motlagh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] FakhTeh

FakhTeh

ارشد بازنشسته +‌ طراح انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
29/1/20
ارسالی‌ها
3,947
پسندها
41,812
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
سطح
40
 
  • #12
ره زندگی نشان ده، به کسی که مرده در من
که حیات بی تو راهی، به حریم او ندارد

ز تمام بودنی‌ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد.
رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
 
امضا : FakhTeh

Tara Motlagh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/8/23
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,023
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #13
رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
 
امضا : Tara Motlagh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #14
روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
 
امضا : m.sina

Tara Motlagh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/8/23
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,023
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #15
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
روی قبرم بنویسید مسافر بوده است
بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است

بنویسید زمین کوچه سرگردانی‌ است
او در این معبر پرحادثه عابر بوده است
 
امضا : Tara Motlagh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #16
روی قبرم بنویسید مسافر بوده است
بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است

بنویسید زمین کوچه سرگردانی‌ است
او در این معبر پرحادثه عابر بوده است

راه تردید، مسیر گذر عاشق نیست
چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم

پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم
 
امضا : m.sina

Tara Motlagh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/8/23
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,023
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #17
راه تردید، مسیر گذر عاشق نیست
چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم

پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شبی ظلمانیست
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست
هرچه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
 
امضا : Tara Motlagh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #18
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شبی ظلمانیست
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست
هرچه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
 
امضا : m.sina

Tara Motlagh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/8/23
ارسالی‌ها
305
پسندها
1,023
امتیازها
6,833
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #19
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را

فرصتی نیست که صرف گله وناله شود
تابجنبیم تمام است تمام
 
امضا : Tara Motlagh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,267
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #20
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را

فرصتی نیست که صرف گله وناله شود
تابجنبیم تمام است تمام
راه تردید، مسیر گذر عاشق نیست
چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم

پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا