متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مجموعه دلنوشته‌های زلف یار | الهام سواری کاربرانجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع الهام.س
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 782
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدای عاشقان
دلنوشته‌:زلف یار
نام نویسنده:الهام سواری
مقدمه:
زندگانی گذرانی به هزار زخم و ضعف!
می‌گریی و می‌گریانی مرا با گونه‌هایی سرخ و گرم؛
می‌کشانیم مرا دربر استخر کاشی‌کاری آن دو چشمانت را گویم که همچون رنگ کاشی داری!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
27,921
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
24
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg




نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : HAKIMEH.MZ

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #3

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #4

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #5
نه دل می‌کند از کور عاشق، نه کام به شیرینی روا کرد،
ره عشق بر رسوای عشقش بست یار!
زد تیر زهر آلود بر قلب زخمی، زجر آور بود که زود رفتی.
جانم به جمال تو جانانم خوش است نه که جان گرفته به جهنمم روا داشت.
 

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #6

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #7
پنهان شده در پشت دردها پیرگشته پینه‌های دست‌ها،
نه می‌گریزد زمن نه زمزمه می‌کند که برگرد!
سیر گشته‌ام و دل چو سیر بجوشد، از شدت شوق او بمیرد.
نه بگردد دور دل، نه دلببندد به دلش؛
که از حال و حول او هوا گرفته است قسم.
 

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #8
مجنون که گدای لیلی‌ست دارد جنون
دربند او مانده بی‌بند وبار؛
کور دیدار یار گشته که کاری جز زاری ندارد!
نه فرهاد شیرین شده که کامش شیرین کند.
سوسو زند ستاره‌ی اقبالش به هرسو
شور شور شود اشک چشمانش چو آب دریا شور.
 

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #9
من عاشق زار بودم و تو بی‌زار از من
آشنا با طعم تلخ زهر جانان؛
شور جوانی در من مرده کامم شده شور،
بسته است بخت این نگون بخت بدبخت!
خار کرده‌ای مرا چو خار رفتی درچشم
در خفا خفته‌ام و خون به جگر، با تو نباید بست پیمانی دگر را.
 

الهام.س

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,720
پسندها
5,011
امتیازها
25,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #10
یک قرن است که قانع‌ام کردی، قانع شده‌ام که بر نمی‌گردی!
گور مرا گورکن می‌کند، گور به گورم کرده‌ای.
قبرم زقبرستان دور است، آنجا که زادگاه قبور است؛
سرگردان هستم دست بر گریبانم نهادی، بر سرجای خود نشستم دو چشم گریانم ندیدی.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا