زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 14/3/20 نویسنده موضوع #11 نتوان گفت دنبال چه می گردی با واژه نتوان گفت آن چشم به من گفته آن را که تو نتوان گفت گفتیم به هم با چشم با هر نِگه شیرین گفتند نگاهامان صد راز که نتوان گفت امضا : زینب میشی
نتوان گفت دنبال چه می گردی با واژه نتوان گفت آن چشم به من گفته آن را که تو نتوان گفت گفتیم به هم با چشم با هر نِگه شیرین گفتند نگاهامان صد راز که نتوان گفت
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 14/3/20 نویسنده موضوع #12 صبح از اول صبحم که من یاد تو باشم تا آخر امروز فقط وای به حالم! دیدی که چگونه به تب تو گرفتار و اسیرم نادیده گرفتی و گذشتی و گذاشتی بمیرم امضا : زینب میشی
صبح از اول صبحم که من یاد تو باشم تا آخر امروز فقط وای به حالم! دیدی که چگونه به تب تو گرفتار و اسیرم نادیده گرفتی و گذشتی و گذاشتی بمیرم
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 14/3/20 نویسنده موضوع #13 قوس و قزح دارم از عشق نگاه دگری بر دو جهان هر چه خوبرو توئی این من شده دور از دگران من ز عشق ساخته ام قوس و قزحی تا که چشم دید تو را جان شده فارغ ز جهان امضا : زینب میشی
قوس و قزح دارم از عشق نگاه دگری بر دو جهان هر چه خوبرو توئی این من شده دور از دگران من ز عشق ساخته ام قوس و قزحی تا که چشم دید تو را جان شده فارغ ز جهان
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 15/3/20 نویسنده موضوع #14 شگون تا تو را شد خانه ی قلبم سکون روز نحسم شد پر از خیر و شگون تو که بودی و چگونه نشستی بر دل که شدی حاکم این بیدلِ بی تابِ نگون امضا : زینب میشی
شگون تا تو را شد خانه ی قلبم سکون روز نحسم شد پر از خیر و شگون تو که بودی و چگونه نشستی بر دل که شدی حاکم این بیدلِ بی تابِ نگون
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 16/3/20 نویسنده موضوع #15 نگین تا نگین تو به خاتم در انگشت من است خانه ویران و دلم ویرانه در جانِ من است تو نبودی ز کجا پیدا شدی در جانِ من که چنین ویرانه شد از بودنت جانان من آخرین ویرایش 21/3/20 امضا : زینب میشی
نگین تا نگین تو به خاتم در انگشت من است خانه ویران و دلم ویرانه در جانِ من است تو نبودی ز کجا پیدا شدی در جانِ من که چنین ویرانه شد از بودنت جانان من
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 21/3/20 نویسنده موضوع #16 شهر گناه شهر چشمانت شده شهر گناه با تو یک تصویرم از اندوه و آه تا تو را دیدم شدم غرقِ گناه دین و ایمانم خراب و مَسکنم شهر گناه امضا : زینب میشی
شهر گناه شهر چشمانت شده شهر گناه با تو یک تصویرم از اندوه و آه تا تو را دیدم شدم غرقِ گناه دین و ایمانم خراب و مَسکنم شهر گناه
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 22/3/20 نویسنده موضوع #17 آرزو بی شک چشمهایت پس از آن آغوشت و سپس لبهایت و دگر بار بوسه ات و پس از آن حلقه ی دستانت آرزو در خواب و بیدار من است امضا : زینب میشی
آرزو بی شک چشمهایت پس از آن آغوشت و سپس لبهایت و دگر بار بوسه ات و پس از آن حلقه ی دستانت آرزو در خواب و بیدار من است
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 23/3/20 نویسنده موضوع #18 دلتنگ پشت واژه واژه های کلامت پنهان شده ای و من اینجا هنوز دلتنگم آخرین ویرایش 26/3/20 امضا : زینب میشی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 23/3/20 نویسنده موضوع #19 معجزه سلام تو معجزه ها دارد مثلا دلم را آرام رویایم را زیبا خوابم را دوست داشتنی و بیاد ماندنی و تصوراتم را رنگین میکند چه معجزه ای بهتر از سلام آخرین ویرایش 26/3/20 امضا : زینب میشی
معجزه سلام تو معجزه ها دارد مثلا دلم را آرام رویایم را زیبا خوابم را دوست داشتنی و بیاد ماندنی و تصوراتم را رنگین میکند چه معجزه ای بهتر از سلام
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 26/3/20 نویسنده موضوع #20 هنوز بی شک اینجا با تو من زنده ام هنوز تار و پودم از تو نُت میسازد هنوز بی تو بر من هر نفس بی معنی است با تو اما زنده و شاد و جوانم من هنوز امضا : زینب میشی
هنوز بی شک اینجا با تو من زنده ام هنوز تار و پودم از تو نُت میسازد هنوز بی تو بر من هر نفس بی معنی است با تو اما زنده و شاد و جوانم من هنوز