کامل شده اشعار غیر از تو هیچکس | زینب میشی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع زینب میشی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 73
  • بازدیدها 4,373
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
خسته از ...

خسته از این ایام
فارغ از دین و دل و این دنیام

میروم خسته و دل افسرده
شایدم بال و پرم بسته و هم دل مرده

خسته از شعر و غزل های بسی تکراری
همه از عشق پریشان و شبی بیداری

میروم خسته از این بازیِ ننگ
میروم با دو سه ترفندی قشنگ

میروم زندگیِ دیگری آغاز کنم
میروم خستگی بر در دری باز کنم
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
جلوه بهشت

مرا در آغوش بگیر
تا جلوه ی بهشت خداوندی را
همین جا تجربه کنم
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #33
محال
در این دنیا که هر روزش زوال است
تمام آرزوهایش ز خوب و بد محال است

تو را من آرزو کردم کنارم
ندانستم که بودن با تو محال است
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #34
بهار

زمستان رفته ای اینک بهار است
دل من در تمنا بی قرار است

تو رفتی و ندیدی بی قراریم
که تابستان شبی بعد از بهار است
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
کجایی

تو را گم کرده ام امشب کجایی؟
تو از حالم خبر داری؟ نداری!

اگر از حال من بودت خبرها
به من آهسته میگفتی کجایی
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #36
جادوی من

مرا صدا کن
به بهترین آواز
میخواهم طنین صدایت
در وجودم بپیچد
من آن قدر صدایت میکنم
تا بگویی جانم نفسم
و آن وقت است که
من از این عشق
آرامش می گیرم
تو جادوی منی
و من با تو فقط زنده ام
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #37
برق نگاهت

طره ی گیسوی تو تاب مرا از دل برد
خرمن موی تو پاهای مرا در گِل برد

پاکی قلب تو هوشم ز سرم برد ولی
نه به اندازه آن برق نگاهت که تپش از دل برد
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #38
مبتلا

به تو که مبتلا شدم
دل شیر پیدا کردم
زنانه پای عشق ایستادم
و مردانه از تو و غرورم دفاع کردم
هیچ چیز و هیچکس را
مانعی بر سر راهم ندیدم
و هیچ سخن سردی از جانب تو
مرا از تو و عشق آتشین تو
دور و سرد نکرد
به تو که مبتلا شدم
مردانه در این مبارزه جنگیدم
مبارزه ای که حریفانش
ایمان و عقل و احساسم بودند
زنانه عاشق شدن؛
درد دارد
دردی به بزرگی تمام حسرتهایی
که در دل یک زن
کوه می شود
کوهی که هیچ گاه به چشم
نمی آید
در برابر این همه زنانگی های بی پایان
مردانگی را یادآور شدم
و تنها یک حسرت
داغ بر دلم نهاد
اینکه صدایت کنم
و تو عاشقانه بگویی جانم!
ولی نمیدانستم
مردها که دل می بازند
ترسو می شوند
و از سایه ی خودشان نیز می گریزند
و این است
فرق بین عشق یک زن
که زنانه پای عشق می ماند
و عشق یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #39
بی وجدان

بهار رفتی بهارم شد زمستان
بشد عیدم چو فصلِ برگریزان

تو بی وجدان مرا می گفتی هستم
ولی رفتی شکست قلبم شتابان
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #40
آسوده

چه بی خیال رفتی!
بدون اینکه دل مرا در نظر بگیری
راستش را بگو ؛
شبها آسوده می خوابی؟
 
امضا : زینب میشی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا