• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

روی سایت دلنوشته‌ی روز رفتنم | sepideh13 کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
اما این تنگی نفش‌هایم بخاطر قلب شکسته‌ام نیست!
می‌دانم به‌خاطر آسمی که دارم است.
به گلویم چنگ می‌زنم تا بتوانم نفس بکشم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
نفس‌هایم کم‌تر و دردناک‌تر می‌شود.
درهمان لحظه دوستم وارد اتاقم می‌شود.
خندید!
آثارش را روی لب‌هایش دیدم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
می‌دانست باید اسپری‌ام را بهم برساند!
اما این‌کار را نکرد!
به جایش قهقه‌ای شیطانی زد و گفت:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
- «پس بالاخره شرت دارد کم می‌شود!»
چیزی نگفتم... .
بخاطر نفس‌های دردناکم‌ هم اگر می‌خواستم چیزی بگویم نمی‌توانستم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
هم‌چنان برای نفس کشیدن تقلا می‌کردم.
اسپری را جلویم گرفت.
تا خواستم آن را از دستش بگیرم آن را به پشت سرم پرت کرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
و من فهمیدم اسپری از پنجره‌ی اتاقم به بیرون پرت شده است!
گفت:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
- «کی می‌خواد بی همه مرگ تو کار من بوده!»
خودش جواب خودش را داد:
- «هیچ‌کس!»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
خندیدم، با حال بدی که داشتم خندیدم... .
خبر نداشت خدایی وجود دارد و او را می‌بیند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
اگر بمیرم و نتوانم انتقامم را بگیرم، خوابم این‌کار را می‌کند!
نفس‌هایم کند تر از قبل می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sepideh.T

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
20/4/19
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,975
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
محیط اطرافم را تار تر از قبل پی‌بینم و بعد از چند ثانیه بر روی زمین می‌افتم و نفس آخر و پر از دردی می‌کشم و تمام....!
کافی است زمان مرگت را بدانی، آن‌وقت است که حتی زیبایی خوردن یک لیوان آب را از دست نمی‌دهی.
به جای تاج گل بزرگی،
که پس از مرگم برای تابوتم می‌آوری
شاخه‌ای از آن را همین امروز به من هدیه کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا