متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی متظاهر به شادی | Nasi _84 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع nasi_ag
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 52
  • بازدیدها 3,352
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #31
***
عجب زندگی زیبایی!
از وقتی به دنیا آمدم، گریه کردم.
وقتی در سن قشنگ نوجوانی رفتم، غصه‌دار بودم.
وقتی در سن پرشور جوانی بودم، تظاهر به شادی را یاد گرفتم.
و در سن پیری، غصه و تظاهر، جواب نداد
و باز هم مثل کودکی گریه کردم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #32
***
بی‌حال نشسته‌ام.
به اطرافم نگاه می‌کنم،
چه جالب! کسی نیست
کاش، یک نفر هم در این دنیا، به فکر من بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #33
***
گفت: دوستت دارم.
گفتم: از دروغ تنفر دارم.
گفت: چرا؟ دروغ!
گفتم: در زندگی‌ام جز نیرنگ و دروغ چیزی دیگری ندیده‌ام.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #34
***
خداوندا!
نمی‌دانم دقیقاً کجای این جهانم.
فقط می‌دانم که دلم، غم دارد.
گلویم، بغض دارد.
حالم را دگر حتی خودم‌ هم، متوجه نمی‌شوم.
چشمانم را روی هم می‌گذارم؛
بلکه از درون چشم‌هایم قطره اشکی بچکد.
اما، باز هم از تلاش به تظاهر خسته‌ام!
خسته‌ای که آرزویش فقط مرگ و یک، خواب عمیق است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #35
***
گفتم: می‌دانی این دنیا جای چه کسانی‌ست؟
گفت: نه!
گفتم: جای کسانی که تا آخرین لحظه تظاهر به خوب بودن می‌کنند.
گفت: چرا؟
گفتم: اگر تظاهر نکنند آخَر دق می‌کنند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #36
***
کاش می‌شد،
در اوج تنهایی کسی پیدا شود
که دستم را، بگیرد و بگوید: هوایَت را دارم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #37
***
این روزها!
عجیب، دلم هوای این را کرده که یک نفر حامی‌ام شود.
و دیگر احساس بی‌کسی، نکنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #38
***
گفتم: دلتنگم.
گفت: دلتنگ چه کسی؟!
گفتم: نمی‌دانم!
خندید.
کاش می‌دانست منظورم را؛
من دلتنگ تنهایی‌هایم شد‌ه‌ام.
که آن ‌هم مرا، تنها گذاشت.
و حال نه تنهایم، نه‌ هیچ چیز دیگری.
بلکه مردۀ‌ متحرکی بیش نیستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #39
***
دلم، حالی شبیه به یک اقیانوس دارد.
اما، تفاوتی دارد.
به‌ جای آب در خود، دریایی از غم دارد.
و هرگاه طوفانی شود، چشمانم لبریز از اشک می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #40
***
چه ناجوان‌مردانه گذشتند
از دلی که، عمری مهربان بود.
حالا که از سنگ گشته، برای چه به سراغش آمدند؟!
او قصد نرم گشتن ندارد،
آخر فهمید تا زمانی که سنگ باشد، توجه به او خواهند کرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا