متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته نبض قلم | آتوسا رازانی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Atousa
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 146
  • بازدیدها 5,595
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #81
***
به چشم‌های تو که می‌نگرم،
دریچه‌های عشق در قلبم گشوده می‌‌شوند و نسیم دوست داشتنت بر تمام وجودم می‌وزد
و بانگ خواستنت را تمام سلول‌‌های وجودم سر می‌دهند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #82
***
شخصیت خوب چگونه پدید می‌آید؟
آدمی ابتدا باید خود را دوست داشته باشد. وقتی خود را دوست داشته باشد، می‌کوشد تمام خصوصیت‌های منفی را از خود دور کند. او نمی‌خواهد شبیه شخصیت‌هایی که دوستشان ندارد شود پس او برای آن که خود را دوست بدارد، وجود خود را عاری از هرگونه ویژگی‌هایی ناپسند و مملو از صفت‌های مثبت می‌کند. وقتی خود را دوست داشته باشد، طریقه دوست داشتن را می‌آموزد و می‌تواند دیگران را هم دوست داشته باشد!
آدمی که قدر خودش را نداند و نسبت به خودش حس خوبی نداشته باشد هیچ‌وقت نمی‌تواند دیگران را آن‌طور که باید دوست داشته باشد و اگر کسی را دوست داشته باشد ممکن است حسش به او تغییر کند یا به جای احساس لذت دوست داشتن، نارضایتی از انتظارات کاذب او را فرا گیرد. زیرا او منتظر برآورده شدن چیزهایی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #83
***
پرودگار من،
حال دنیای ما خوب نیست.
بیمار است بیمار فقر، ویروس، ظلم و... .
شش‌های دنیای ما تنها با نگاه تو اکسیژنشان تامین می‌شود و تنفس سلامتی، مهربانی، عدالت و... آغاز می‌شود.
پس پروردگارا مگیر از ما نگاه زیبایت را.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #84
***
چای یا قهوه رو تو فنجون می‌ریزی.
اولین جرعه ته فنجون جا می‌گیره.
اون ته فنجون فقط گنجایش اولین جرعه رو داره و تنها لکه‌ای که می‌مونه حاصل اونه؛
بعد از اون هرچقدر چای یا قهوه بریزی ته فنجون جا نمی‌گیره.
قلب ما هم همین فنجونه!
اون قسمت عشقش فقط یک بار پذیرش داره و فقط یک بار می‌لرزه.
بعد از اون هر چقدر هم که عشق رو تجربه کنی دلت نمی‌لرزه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #85
***
آدم بی‌قرار مثل پازله!
باید قطعه‌های گمشدش رو پیدا کنه و به وجود خودش متصل کنه.
باید بگرده ببینه قطعه‌های خندش به کدوم اتفاق متصل شدن؟!
قطعه‌ی امیدش وصل به چه کسی شده؟
قطعه‌ی نشاطش کجا افتاده؟
حتی قطعه‌ی اشکاش وابسته به چی‌شده؟
آدم بی‌قرار باید بگرده؛
قطعه‌‌های وابستگیش رو جمع کنه و پازل وجودش رو برای رسیدن به آرامش تکمیل کنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #86
***
بعضی وقت‌ها نیاز داری خودت رو دلداری بدی.
همون وقتایی که حس می‌کنی تو دریای غمی غرق شدی و راه نجات نداری؛
دست خودت رو باید بگیری و به ساحل بی‌خیالی برسونی.
لازمه تو گوش خودت زمزمه کنی،
می‌دونم اندوهت خیلیه ولی با ناراحتی تو چیزی درست نمیشه!
بهتره به خودت یاد آوری کنی،
تو جز خودت کسی رو نداری و با فکر کردن مکرر به غم باعث میشی خودت رو هم از دست بدی.
بعضی وقت‌ها نیاز داری خودت رو دلداری بدی و از دریای غم نجات بدی قبل از اینکه غرق بشی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #87
***
دلم که برات تنگ میشه،
دلم می‌خواد آسمون فقط بباره و ابرا ضجه بزنن.
دلم که برات تنگ میشه،
دلم می‌خواد هیچ شبی صبح نشه.
هیچ صبحی بدون تو آغاز نشه.
هیچ پلک خیسی از ندیدنت خشک نشه.
دلم که برات تنگ میشه،
دلم می‌خواد کل جهان سکوت کنه و جز صدای قدمای تو هیچ صدایی شنیده نشه.
دلم که برات تنگ میشه، دلم فقط می‌خواد بمیرم و هیچ دلی تنگ بودنت نشه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #88
***
عطر اردیبهشت که به مشام می‌رسد،
بهار لپ‌هایش گل می‌اندازند؛ موهای لختش تا دامنه‌ی کوه‌ها افشان‌تر می‌شوند؛
بساط دلبری‌اش در سر تا سر طبیعت پهن می‌شود... .
صدای قدم‌های اردیبهشت که طنین‌انداز می‌شود،
بهار هرچه شکوفه دارد را برای خوش‌آمدگویی روی درخت‌ها آویز می‌کند.
اشک شوق بهار از دیدن اردیبهشتش گاهی از چشمان آبی‌اش سرازیر می‌شود.
اردیبهشت یک ماه نیست بلکه یک فصل برای دلربایی است؛ شاید هم به قدر یک سال زیبا برای دلنوازی است!
هر چه هست اردیبهشت یک ماه عادی نیست بلکه یک نمایش از تمام زیبایی‌های طبیعت در قالب یک ماه است که همه‌ی ماه‌های سال حسرتش را به دوش می‌کشند.
اردیبهشت فصل عاشقی طبیعت برای سال است.
عاشقی به اندازه‌ی سی و یک روز که هر روزش به وسعت سیصد و شصت و پنج روز زیبایی از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #89
***
تمام زیبایی سال در اردیبهشت نمایان می‌شود؛
بیخود نیست که گفته اند: «اردیبهشت عروس سال است.»
متولد عروس سال بودن نصیب هر کسی نمی‌شود؛
آن‌هایی که قلبشان به زیبایی اردیبهشت هست زاده‌ی این ماه‌اند.
زیبایی قلبشان از محبت‌های فراوانشان منشا گرفته است.
اردیبهشتی که باشی دلت چون گل محمدی نازک است.
زود می‌رنجند و آسمان دلت ابری می‌شود؛
اردیبهشتی که باشی به همان سرعت زود رنجیدنت زود عصبی نیز می‌شوی؛
برای رفاقت با متولدین عروس سال باید مواظب رفتارت باشی چرا که اردیبهشتی،ها تحمل دروغ و دورویی را ندارند و به سرعت شما را از سعادت هم نشینی با خود خارج می‌کنند.
برای چشیدن طعم معرفت اردیبهشتی‌ها کافی‌ست صادق باشی.
ا«ردیبهشتی‌های‌عزیز‌تولدتون‌مبارک»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #90
***
اتفاقات غیر منتظره را دوست دارم؛ مثل رعد و برق ناگهانی هوای آفتابی بهار یا رنگین شدن آسمان خیسش از رنگین کمان.
غیر منتظره اتفاق افتادن، شیرینی عجیب بر جان دارد؛ شیرینی که حلاوتش را قلب من از آمدن ناگهانی‌ات خوب چشیده است.
از شهد عشقت، قلبم مسرور آمدن غیر منتظره‌ات است.
عسل از خنده‌های تو چه گوید که روی سفید برایش نمانده است.
می‌دانی جانم! ناگهان آمدی و نگاه‌های دلربایت همان رعد برق بهاری بر آسمان دلم شد؛ قلبم لرزید و در پی رنگین کمان مهرت، غیر منتظره عاشق شد.
ای قشنگ‌ترین غیرمنتظره ی زندگی‌ام، بگذار حلاوت عشقت را تا آخرین نفس، قلبم بچشد... ـ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Atousa
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا