چشمايت يعنى غرور بى غروب
خنده ات ،ياسى پر از بود و نبود
من به شادى دلت هر روز و شب
رهسپار دشت جادو مى شوم
مى كنم هرشب تا صبح من دعا
تا كه عزراييل نگيرد جان تو
تو به دست گيرى تيغى تيز تيز
تاكنى جانت فداى نهليسم
اى به قربان دلت ،شعراى من
اندكى درك كن عزيز،جانان من
من براى ماندنت در اين جهان
حاضرم هبه كنم جانم ،جوان