روی سایت دلنوشتهِ دیجور|ALN کاربر انجمن یک رمان

[༆ALN]

که تو اوازِ شرم ناکی بودی
که از دهان در آمدی و به گوش‌هایِ باکره‌ام رسیدی!​

 

[༆ALN]

مادرم را جوری به خاطرِ منِ نطفه
در ضرب قرار دادند
که استخوان‌هایشِ از دلسوزی به برون جهیدن!
***
ضرب"زدن، شکنجه"
برون جهیدن"بیرون جهیدن، بیرون جستن"
​

 

[༆ALN]

همه امان دسته و پا بسته و سر در گریبان فرو رفته
به بازی سرنوشت
خیره شده‌ایم!​

 

[༆ALN]

و دلتنگی‌هایِ من هیچوقت ابستن نشدند
چرا که انها عقیم به این دنیا آمدند!
***
ابستن"باردار"
عقیم"نازا"​

 

[༆ALN]

نگاه کردنِ در تریاقِ دو چشمِ تو
افیونِ جنون را در من سرازیر کرد!
***
تریاق"پادزهر"
افیون"تریاک"
جنون"دیوانگی"​

 

[༆ALN]

عقل باختگی مرا از جنونِ
خود بنام!
***​

 

[༆ALN]

نشسته بر جسمِ سردی به نامِ تابوت
مرگ را ترسیم میکنم
و او را کماکان بر فرازِ آسمان ها به معماری می‌نشانم!
***
ترسیم"رسم"
کماکان"همچنان"​

 

[༆ALN]

فریادِ حرف‌هایِ مانده بر دلم
سطر به سطر
بر رویِ دیواره‌هایِ
نجابتِ تو به رنگ در می‌آید!​

 

[༆ALN]

نعشگی خماریِ نبودِ
تو
می‌شود عریان شُدنِ
دیگران!​

 

[༆ALN]

کالبدِ به تاراج رفته من
از نعشگی بی‌خفاء تو در اجتماع بود!​