- ارسالیها
- 108
- پسندها
- 1,099
- امتیازها
- 6,403
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #31
***
او را درک نمیکنم.
هر چه میخواهم فراموشش کنم
و بگویم نه!
او مال من نیست... ،
همان شب به خوابم میآید
و اتفاقاً از تمام شبها مهربانتر میآید.
دست و دل قلب من را خوب به لرزه در میآورد
و محو میشود.
و مرا از فراموشی، این تصمیم مسخرهی
همیشگی، منصرف میکند.
او را درک نمیکنم
نه با تمام وجود میآید
و نه خیال رفتن از فکرم را دارد!
عجب نفهمی است این احمق!
او را نمیگویم!
این احساس مسخرهای که وجودم را اسیر خود کرده را
میگویم!
او را درک نمیکنم.
هر چه میخواهم فراموشش کنم
و بگویم نه!
او مال من نیست... ،
همان شب به خوابم میآید
و اتفاقاً از تمام شبها مهربانتر میآید.
دست و دل قلب من را خوب به لرزه در میآورد
و محو میشود.
و مرا از فراموشی، این تصمیم مسخرهی
همیشگی، منصرف میکند.
او را درک نمیکنم
نه با تمام وجود میآید
و نه خیال رفتن از فکرم را دارد!
عجب نفهمی است این احمق!
او را نمیگویم!
این احساس مسخرهای که وجودم را اسیر خود کرده را
میگویم!
آخرین ویرایش توسط مدیر