• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

روی سایت دلنوشته استیصال | ستاره لطفی کاربر انجمن یک‌رمان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع سـایهـ سـار؛
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 41
  • بازدیدها بازدیدها 2,298
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #21
او یک مغز کثیف داشت... .
و من یک قلب مهربان و تهی از هر چیز کثیفی!
چه چیز جالبی...!
مغزم را به جنجال عمیقی دعوت کرده است این موضوع... .​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #22
مغزم یک چیز می‌گوید
و قلبم یک چیز دیگر!
شما بگویید... .
من حرف کدام زبان نفهم را باور کنم...!
باور کنید
من درمانده‌ام!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #23
یار؟
آن‌قدر که درد کشیده‌ام
معتاده شده‌ام!
کجایی باعث درد‌هایم؟!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #24
تنها درد تو... .
واکسن کلاس اولت بود
پس چرا دم از همدم می‌زنی
وقتی حال آشفته‌ام را درک نمی‌کنی دلبرجانم؟!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #25
دنیای عجیبی‌ست!
آن‌قدر که درمانده‌ام
دیگر هیچ رسیدنی
مرا خوشحال نمی‌کند...!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #26
رفت!
حتی پشت سرش را ندید
جوانی را که در حال پرپر شدن بود!
می‌گریست
و ناله می‌کرد
می‌کوشید و می‌نوشید غم را!
آری رفت!
ولی تمام حواسش به مقصد پوچ و الکی‌اش بود... .
ندید آن کسی را
که به‌خاطرش پشت به همه کرده است!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #27
بعد تو
نمی‌گویم تا حد مرگ رفتم
نمی‌گویم تنها شدم
نمی‌گویم بی‌اعتماد شدم
نمی‌گویم شکسته‌تر شدم
ولی...!
بعد تو
با هرکسی که خندیدم
اوج لذتش دو روز بیش نبود!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #28
سخت‌تر از همه
این است که جواب خوبی‌هایت را
با خیانتی آبرومندانه ببینی...!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #29
می‌دانید چه چیزی مرا درمانده کرد؟
گفتم نرو!
ولی او خسته شده بود
گفت می‌روم و در تنهایی خود غرق می‌شوم!
ولی تنهایی او
دخترکی جدیدتر از من بود...!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛

سـایهـ سـار؛

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,242
پسندها
31,569
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #30
دستِ دل تنگت را بگیر و برو... .
اینجا زندگی کردن بی‌معناست!
تو در نقطه‌ای به نام زندگی
و نام مستعار مرگ زندگی می‌کنی...!
باور کن همه‌ی ما
مردگانی متحرک هستیم... .
یک قلب شکسته و از کار افتاده... .
یک کالبد بی‌جان
و یک روح رفته...!
برو از اینجا
اینجا زندگی‌ای وجود ندارد
نام اینجا قتل‌گاه است...!
قتل‌گاه آرزوها!
زندگی، قتل، استیصال
چه واژه‌های شکننده‌ای...!​
 
امضا : سـایهـ سـار؛
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا