مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[•ᴍᴏᴏɴ sʜᴀᴅᴏᴡ•]

مثل آن قلـبی که زیرِ پا شکست.... درد شد، بغض شد از تَـرَک...

 

[FakhTeh]

کار با جذبه ی عشق است عزیزان ور نه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است

صائب تبریزی

 

[Fateme Amade]

کار با جذبه ی عشق است عزیزان ور نه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است

صائب تبریزی

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

 

[PANIZ KARIMI]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

ما نگوییم سراسر همه دریا باشد؛
که به آبادی یک چشمه قناعت داریم

 

[FakhTeh]

ما نگوییم سراسر همه دریا باشد؛
که به آبادی یک چشمه قناعت داریم

من ز خود هیچ ندارم که به آن فخر کنم
هر چه دارم همه از نوکری خانه توست
لاادری

 

[Fateme Amade]

من ز خود هیچ ندارم که به آن فخر کنم
هر چه دارم همه از نوکری خانه توست
لاادری

یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست اگر گرم زبانی ست مرا

 

[PANIZ KARIMI]

یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست اگر گرم زبانی ست مرا

امیدی به در خانه‌ها نمی‌کوبد
این شهر برای آواره‌ها تاریک است

عطری میان آسمان و زمین آواره
این دشت برای پروانه‌ها تاریک است

 

[N.Karevan❀]

امیدی به در خانه‌ها نمی‌کوبد
این شهر برای آواره‌ها تاریک است

عطری میان آسمان و زمین آواره
این دشت برای پروانه‌ها تاریک است

تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست مدت هاست

 

[PANIZ KARIMI]

تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست مدت هاست

تا خموشی داشتیم آفاق بی‌تشویش بود
موج این بحر از زبان ما تلاطم‌کرده است
از عدم ناجسته شوخی‌های هستی می‌کنیم
صبح ما هم در نقاب شب تبسم ‌کرده است

 

[N.Karevan❀]

تا خموشی داشتیم آفاق بی‌تشویش بود
موج این بحر از زبان ما تلاطم‌کرده است
از عدم ناجسته شوخی‌های هستی می‌کنیم
صبح ما هم در نقاب شب تبسم ‌کرده است

ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را