(فاطمه1381) مدیر بازنشسته سطح 4 ارسالیها 2,965 پسندها 3,118 امتیازها 28,773 مدالها 3 30/10/20 #431 nhirqm˙ گفت من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش من آن توام مرا به من باز مده کلیک کنید تا باز شود... همه را بياموزدم، ز تو خوشترم نيامد چو فرو شدم به دريا چو تو گوهرم نيامد
nhirqm˙ گفت من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش من آن توام مرا به من باز مده کلیک کنید تا باز شود... همه را بياموزدم، ز تو خوشترم نيامد چو فرو شدم به دريا چو تو گوهرم نيامد
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,168 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/11/20 #432 (فاطمه1381) گفت همه را بياموزدم، ز تو خوشترم نيامد چو فرو شدم به دريا چو تو گوهرم نيامد کلیک کنید تا باز شود... دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم خط را کنی مسلسل یعنی که من نخوانم بر تخته خیالات آن را نه من نبشتم چون سر دل ندانم کاندر میان جانم امضا : m.sina
(فاطمه1381) گفت همه را بياموزدم، ز تو خوشترم نيامد چو فرو شدم به دريا چو تو گوهرم نيامد کلیک کنید تا باز شود... دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم خط را کنی مسلسل یعنی که من نخوانم بر تخته خیالات آن را نه من نبشتم چون سر دل ندانم کاندر میان جانم
S Shiva.Panah مدیر بازنشسته سطح 31 ارسالیها 1,087 پسندها 23,080 امتیازها 43,073 مدالها 38 5/11/20 #433 m.sina گفت دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم خط را کنی مسلسل یعنی که من نخوانم بر تخته خیالات آن را نه من نبشتم چون سر دل ندانم کاندر میان جانم کلیک کنید تا باز شود... من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم امضا : Shiva.Panah
m.sina گفت دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم خط را کنی مسلسل یعنی که من نخوانم بر تخته خیالات آن را نه من نبشتم چون سر دل ندانم کاندر میان جانم کلیک کنید تا باز شود... من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,168 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/11/20 #434 SHIVA PANAH گفت من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم کلیک کنید تا باز شود... مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن ای کلیم عشق بر فرعون هستی حمله بر بر سر او تو عصای محو موسی وار زن امضا : m.sina
SHIVA PANAH گفت من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم کلیک کنید تا باز شود... مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن ای کلیم عشق بر فرعون هستی حمله بر بر سر او تو عصای محو موسی وار زن
S Shiva.Panah مدیر بازنشسته سطح 31 ارسالیها 1,087 پسندها 23,080 امتیازها 43,073 مدالها 38 5/11/20 #435 m.sina گفت مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن ای کلیم عشق بر فرعون هستی حمله بر بر سر او تو عصای محو موسی وار زن کلیک کنید تا باز شود... نی حریف هرکه از یاری برید پردههااش پردههای ما درید امضا : Shiva.Panah
m.sina گفت مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن ای کلیم عشق بر فرعون هستی حمله بر بر سر او تو عصای محو موسی وار زن کلیک کنید تا باز شود... نی حریف هرکه از یاری برید پردههااش پردههای ما درید
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,168 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/11/20 #436 SHIVA PANAH گفت نی حریف هرکه از یاری برید پردههااش پردههای ما درید کلیک کنید تا باز شود... در غریبستان جان تا کی شوی مهمان خاک خاک اندر چشم این مهمان و مهمان دار زن امضا : m.sina
SHIVA PANAH گفت نی حریف هرکه از یاری برید پردههااش پردههای ما درید کلیک کنید تا باز شود... در غریبستان جان تا کی شوی مهمان خاک خاک اندر چشم این مهمان و مهمان دار زن
S Shiva.Panah مدیر بازنشسته سطح 31 ارسالیها 1,087 پسندها 23,080 امتیازها 43,073 مدالها 38 5/11/20 #437 m.sina گفت در غریبستان جان تا کی شوی مهمان خاک خاک اندر چشم این مهمان و مهمان دار زن کلیک کنید تا باز شود... نی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون میکند امضا : Shiva.Panah
m.sina گفت در غریبستان جان تا کی شوی مهمان خاک خاک اندر چشم این مهمان و مهمان دار زن کلیک کنید تا باز شود... نی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون میکند
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,168 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/11/20 #438 SHIVA PANAH گفت نی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون میکند کلیک کنید تا باز شود... دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش امضا : m.sina
SHIVA PANAH گفت نی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون میکند کلیک کنید تا باز شود... دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش
S Shiva.Panah مدیر بازنشسته سطح 31 ارسالیها 1,087 پسندها 23,080 امتیازها 43,073 مدالها 38 5/11/20 #439 m.sina گفت دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش کلیک کنید تا باز شود... شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله و علتهای ما امضا : Shiva.Panah
m.sina گفت دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش کلیک کنید تا باز شود... شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله و علتهای ما
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,552 پسندها 7,168 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/11/20 #440 SHIVA PANAH گفت شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله و علتهای ما کلیک کنید تا باز شود... ای خیالت در دل من هر سحور میخرامد همچو مه یک پاره نور نقش خوبت در میان جان ما آتش و شور افکند وانگه چه شور امضا : m.sina
SHIVA PANAH گفت شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله و علتهای ما کلیک کنید تا باز شود... ای خیالت در دل من هر سحور میخرامد همچو مه یک پاره نور نقش خوبت در میان جان ما آتش و شور افکند وانگه چه شور