نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار مولانا

  • نویسنده موضوع ISET1
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 829
  • بازدیدها 21,318
  • کاربران تگ شده هیچ

Shiva.Panah

مدیر بازنشسته
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,087
پسندها
23,080
امتیازها
43,073
مدال‌ها
38
  • #441
ای خیالت در دل من هر سحور
می‌خرامد همچو مه یک پاره نور
نقش خوبت در میان جان ما
آتش و شور افکند وانگه چه شور
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست
 
امضا : Shiva.Panah
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,168
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #442
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست

تو شاخ خشک چرایی به روی یار نگر
تو برگ زرد چرایی به نوبهار نگر
درآ به حلقه رندان که مصلحت اینست
ش*ر..اب و شاهد و ساقی بی‌شمار نگر
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : m.sina

Shiva.Panah

مدیر بازنشسته
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,087
پسندها
23,080
امتیازها
43,073
مدال‌ها
38
  • #443
تو شاخ خشک چرایی به روی یار نگر
تو برگ زرد چرایی به نوبهار نگر
درآ به حلقه رندان که مصلحت اینست
ش*ر..اب و شاهد و ساقی بی‌شمار نگر
رنج بر رخسار عاشق راحت اندر جان او
رنج خود آوازه ای آن جا به جز انعام کو
 
امضا : Shiva.Panah
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,168
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #444
رنج بر رخسار عاشق راحت اندر جان او
رنج خود آوازه ای آن جا به جز انعام کو
وقف کردیم بر این باده جان کاسه سر
تا حریف سری و شبلی و ذاالنون باشیم
شمس تبریز پی نور تو زان ذره شدیم
تا ز ذرات جهان در عدد افزون باشیم
 
امضا : m.sina

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #445
وقف کردیم بر این باده جان کاسه سر
تا حریف سری و شبلی و ذاالنون باشیم
شمس تبریز پی نور تو زان ذره شدیم
تا ز ذرات جهان در عدد افزون باشیم
من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,168
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #446
من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه

هر خانه که بی‌چراغ باشد ای جان
زندان بود آن نه باغ باشد ای جان
هرکس که بطبل باز شد باز نشد
بازش تو مخوان که زاغ باشد ای جان
 
امضا : m.sina

چیستا

نو ورود
سطح
3
 
ارسالی‌ها
22
پسندها
177
امتیازها
1,118
مدال‌ها
4
  • #447
هر خانه که بی‌چراغ باشد ای جان
زندان بود آن نه باغ باشد ای جان
هرکس که بطبل باز شد باز نشد
بازش تو مخوان که زاغ باشد ای جان

نومید نیم گرچه ز من ببریدی

یا بر سر من یار دگر بگزیدی

تا جان دارم غم تو خواهم خوردن

بسیار امیدهاست در نومیدی
 
امضا : چیستا
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,168
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #448
نومید نیم گرچه ز من ببریدی

یا بر سر من یار دگر بگزیدی

تا جان دارم غم تو خواهم خوردن

بسیار امیدهاست در نومیدی

یکدم غم جان دار غم نان تا کی
وز پرورش این تن نادان تا کی
اندر ره طبل اشکم و نای و گلو
این رنج ز نخ به ضرب دندان تا کی
 
امضا : m.sina

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,580
پسندها
38,798
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
  • #449
یکدم غم جان دار غم نان تا کی
وز پرورش این تن نادان تا کی
اندر ره طبل اشکم و نای و گلو
این رنج ز نخ به ضرب دندان تا کی
یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود
یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا
 
امضا : M.Fakher
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,552
پسندها
7,168
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #450
یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود
یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا

از آتش سودای توام تابی بود
در جوی دل از صحبت تو آبی بود
آن آب سراب بود و آن آتش برف
بگذشت کنون قصه مگر خوابی بود
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا