مشاعره مشاعره با اشعار مولانا

[M.Fakher]

از آتش سودای توام تابی بود
در جوی دل از صحبت تو آبی بود
آن آب سراب بود و آن آتش برف
بگذشت کنون قصه مگر خوابی بود

درویش رو چه بود نشان جان و آن درفشان
نی دلق صد پاره کشان چیزی بده درویش را

 

[Shiva.Panah]

درویش رو چه بود نشان جان و آن درفشان
نی دلق صد پاره کشان چیزی بده درویش را

آتشیست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد

 

[nhirqm˙]

آتشیست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد

درآ به حلقه رندان که مصلحت اینست
ش*ر..اب و شاهد و ساقی بی‌شمار نگر

 

[BIANCO]

درآ به حلقه رندان که مصلحت اینست
ش*ر..اب و شاهد و ساقی بی‌شمار نگر

رندی و چو من فاشی، بر ملت قلاشی
در پرده چرا باشی؟ آهسته که سرمستم

 

[Shiva.Panah]

رندی و چو من فاشی، بر ملت قلاشی
در پرده چرا باشی؟ آهسته که سرمستم

من باشم و می باشد و وی باشد و ای
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی

 

[nhirqm˙]

من باشم و می باشد و وی باشد و ای
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی

یکدم غم جان دار غم نان تا کی
وز پرورش این تن نادان تا کی
اندر ره طبل اشکم و نای و گلو
این رنج ز نخ به ضرب دندان تا کی

 

[NERISSA]

یکدم غم جان دار غم نان تا کی
وز پرورش این تن نادان تا کی
اندر ره طبل اشکم و نای و گلو
این رنج ز نخ به ضرب دندان تا کی

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

 

[Shiva.Panah]

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

آتشیست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد

 

[m.sina]

آتشیست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد

در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست
جمله شاهانند آن جا بندگان را بار نیست

 

[nhirqm˙]

در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست
جمله شاهانند آن جا بندگان را بار نیست

تو شاخ خشک چرایی به روی یار نگر
تو برگ زرد چرایی به نوبهار نگر