مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[M_alizadeh birjandi]

تو را مینویسم !نوشتنی که باشی ماندنی میشوی!

 

[Michel]

یکی با نوشتن شود ماندنی
اگر آن نوشته شود خواندنی

 

[زینب میشی]

یا برو از خاطرم یا دست از من بکش

من نه آنم که تو می اندیشی !

 

[Michel]

یادمان باشد که افسار خر خاطر کجاست
میرود انجا که می اندیشی آنجا بهتر است

 

[زینب میشی]

تب و درد همیشه در طالع من

برود تا به درک حاصل من

 

[fade]

نیازمن به بودن ها با نیست سیاه میشود
سیاهی هم مبدل به چیزی مهم نیست میشود!

 

[زینب میشی]

در دیار غربت و بی او چه سود؟

کاش میشد زندگی را می سرود !

 

[زینب میشی]

در میان سینه جز یادش نبود

این پریشانی به اقبالش نبود

 

[Michel]

درد خود دانی و دیگر کس ندان
ابتلای عاشقان شد در زمان

 

[زینب میشی]

نمیرد آنکه شد زنده به عشق

عمر من جاوید گشته به عشق