نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

  • نویسنده موضوع زینب میشی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,022
  • بازدیدها 100,496
  • کاربران تگ شده هیچ

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,106
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #281
وقت هست و جز مه و مهتاب دگر هیچ مگو
شادان که رخت بر مه مهتاب عیان است دگر هیچ مگو

وگر این است که فرصت رود و جا مانی

ای دل افسوس ! که تو تا ابدش حیرانی
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,106
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #282
خخ به جای بشکنی بنویس شکنی باحالتر میشه

وزنش بهم میریزه :D

یا ببر نام مرا یا که دور شو از من

من نخواهم کسی که یاد نکرد از دل من !
 
امضا : زینب میشی

تیام

کاربر فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
42
پسندها
2,192
امتیازها
24,073
مدال‌ها
1
  • #283
امضا : تیام

zeinab z

کاربر فعال
سطح
16
 
ارسالی‌ها
735
پسندها
8,836
امتیازها
31,973
مدال‌ها
17
  • #284
یار ان دلبر شیرن سخنم باز رسد
محفل شیرو شکر باز رسد
در پیچ و تاب تنهایی

اینک به غم رسیده ام

راهی جز صبر برایم نمانده است

چه کنم که طاقتم به سر رسیده است
 
امضا : zeinab z

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,106
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #285
در پیچ و تاب تنهایی

اینک به غم رسیده ام

راهی جز صبر برایم نمانده است

چه کنم که طاقتم به سر رسیده است

تا دل از محنت دوران به فغان برآمد
او مرا ترک نمود و جان به لب برآمد
 
امضا : زینب میشی

تیام

کاربر فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
42
پسندها
2,192
امتیازها
24,073
مدال‌ها
1
  • #286
تا دل از محنت دوران به فغان برآمد
او مرا ترک نمود و جان به لب برآمد
دنیا به کامم تلخ بود
چون صدایت کردم حرفت سرد بود
گویی دل را بی قراری ها چ سود؟
گریه های عاشقانه را چ سود ؟
اینک اما دل تدبیری نمود
دل دلایت را بی صدا فریاد کن
 
امضا : تیام

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,106
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #287
نه کنارم ماندی ! نه به پایم ساختی

تو بگو با چه امید به دلت دل بستم؟!
 
امضا : زینب میشی

BEHNAM.R

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
103
امتیازها
565
  • #288
نه کنارم ماندی ! نه به پایم ساختی

تو بگو با چه امید به دلت دل بستم؟!
من از دیار دور سرگردانی
از یک هوای بارانی
با دلی پر ز جنون
با سواری بر اسب!
با غمی در این رسم
سمت و سوی شهر تو می آیم
 

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,106
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #289
مرا میهمان واژه کن سلامی

که خوش گردد دلم با یک کلامی
 
امضا : زینب میشی

BEHNAM.R

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
103
امتیازها
565
  • #290
یک روز حتم دارم خورشید باز می گردد
چونان بر فراز آسمان می نشیند
که نگاه خسته ام بر آن تابان می شود
و نگاه من
به فنجانی چای بغل دست او دعوت می شود!
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا