مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[alinaserikhanik]

مهر تو پاینده بادا جانا
که ز مهر آباد کنی دنیا را

آرام به دریای صدایم
به شب وساحل آرام

غرق ام به تمنای تو
دل گشته به انجام

 

[زینب میشی]

می گفت مرا همدم جان است
اما ندیدم به کنارش که جان میدادم

 

[alinaserikhanik]

می گفت مرا همدم جان است
اما ندیدم به کنارش که جان میدادم

ماماسک زنان ،شیفته ی یادعزیزان شده ایم
محکوم به حبس نفس وزلف پریشان شده ایم
درکوچ عزیزان همگی درس گرفتیم ،ضعیفیم
در اشک شب درد،همه امربه ایمان شده ایم

 

[Abiii]

من همونم که هیچکس نمیدونه

غم و غصه ش بی شماره

توی آسمون به این بزرگی

حتی یه ستاره هم نداره...

 

[Zahrajafarian]

من همونم که هیچکس نمیدونه

غم و غصه ش بی شماره

توی آسمون به این بزرگی

حتی یه ستاره هم نداره...

همه سرگشته اند این جا ولی غافل ز آن هستند
من آن سرگشته ای هستم که حیرانم، و آگاهم

 

[alinaserikhanik]

همه سرگشته اند این جا ولی غافل ز آن هستند
من آن سرگشته ای هستم که حیرانم، و آگاهم

ما مدعی عشق ولی خانه نشینیم
در روز بلا، غافل وبیگانه نشینیم

 

[Abiii]

من از دست اسیران سراب
به غیر خدا به که رو بزنم
به که گویم حرف دل
به کدام سو بروم
به کجا سفر کنم
با کدام دل، به دریا بزنم

 

[alinaserikhanik]

من از دست اسیران سراب
به غیر خدا به که رو بزنم
به که گویم حرف دل
به کدام سو بروم
به کجا سفر کنم
با کدام دل، به دریا بزنم

ما به رسم عشق دربند قفس
در سراب زندگی دائم نفس
روز ها بارنگ تیره شب کنیم
آنچه دنیا دارخواهدصب کنیم

 

[+shadab+]

ما به رسم عشق دربند قفس
در سراب زندگی دائم نفس
روز ها بارنگ تیره شب کنیم
آنچه دنیا دارخواهدصب کنیم

من به قربان شکر خند کلامت ماه من
آرزوی دیدنت هر لحظه دارد آه من
درد و دل دل کردن دل را مداوا می کنم
با امید یک از سوی تو بر راه من

 

[_MAEDEH_]

من به قربان شکر خند کلامت ماه من
آرزوی دیدنت هر لحظه دارد آه من
درد و دل دل کردن دل را مداوا می کنم
با امید یک از سوی تو بر راه من

ناز نگاهت را بگو...کمتر پریشانی کند
این ناز ها دل میبرد...کمتر ک شیطانی کند