مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[roro nei30]

دل ها به فدای نفس های مکرر
می بود چنین تکرار های مکرر
تکرار ها فقط باتو زیباست
تکرار فقط حس نفس های تو زیباست

 

[Es_shima]

دل ها به فدای نفس های مکرر
می بود چنین تکرار های مکرر
تکرار ها فقط باتو زیباست
تکرار فقط حس نفس های تو زیباست

غلطه
وقتی قافیه‌ی تکراری قبوله که مثلا ۵۰ تا بیت باشه یکی از مصراع های پایانی و اولی تکراری شه!

این جوری حتی قافیه هم نداری

ها
ی
شناسه( ام ، تان، و...)
قافیه نیست.

آرامشم رفت و ندید
آسایشم رفت و ندید

مال تو هم هم چنین البته آسایش و آرامش قافیه خوبی نیست اما خیلی هم نمیشه گفت غلطه
ولی بهتر بود بیتت طولانی تر بود.


توان تحمل برایم نمانده که بی تو
امید رهایی؟! که خسته چه بی تو...

 

[roro nei30]

نابود تر از عشق ندیدم
نادم تر از عاشق نگشتم

 

[Roya.saadat]

من عاشق شدم او دور
من مجنون شدم او مغرور

 

[M.D.Z]

رویای با تو بودن
رویای‌ با تو شدن
رویای هم ترازی
رویای بی فرازی

 

[roro nei30]

یک بار یک روزی شدم عاشق دل مرده
هر چه کردم نیفتاد از سرم یک لحظه

 

[Es_shima]

روی قافیه خیلی باید کار کنی

یک بار یک روزی شدم عاشق دل مرده
هر چه کردم نیفتاد از سرم یک لحظه

هرچند که گذشت؛ خوب و بدش از یاد رفت
امیدی نیست... انگار همه‌اش بر باد رفت...

 

[زینب میشی]

تا تو بودی شوق نفس در جان من

شور و غوغا داشت در دلم جانان من

 

[Es_shima]

نیستم دیگر، که سال‌هاست مرده ام
یک دل سیر، جسدم را خورده ام

 

[زینب میشی]

میشود از جان جدا شد؟ خیر این ناممکن است

روح به زندان تن آسایش ندارد آرامش ناممکن است