روی سایت دلنوشته‌ی نخستین کالبد | تیام کاربر انجمن یک رمان

[Lili.Da]

نام دلنوشته: نخستین کالبد
نام نویسنده: تیام
تگ: محبوب
ویراستار: merry

مقدمه:
دختری زاده شد از دل آتش.
برون آید از او کینه و خشم.
آرزویش مرگ.
دلش تنگ... ‌.

​

 

[Sama_Shams]

•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...



نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Lili.Da]

***
این رسم یا مکر زمانه است
که هر آنچه بخواهی زمانی یابی که
دگر نخواهی.

 

[Lili.Da]

***
من در هیچ، هیچ شده‌ام.
سرگرم خویش ز غم، گیج شده‌ام.
گذرم دریچه ز عشق، پیر شده‌ام.

 

[Lili.Da]

***
آدمی یک بار زندگی می‌کند؛
اما بار‌ها می‌میرد.
من خود دیدم کالبدم را شکافتن را.
من خود دیدم رفتنم را.

 

[Lili.Da]

***
آه می‌کشم تا غبار غم باز در خانه‌ام ننشیند.
آه می‌کشم تا باران هوس باریدن بکند.
آه می‌کشم تا چلچله پیغام من را به گوهر مقصود برساند.

 

[Lili.Da]

***
گمانم که دلم دل نیست دیگر.
خاکستری بیش نیست دلم.
گمانم که آدمیّت را به خاک سپرده‌ام.
جسمی بیش نیست دلم.

 

[Lili.Da]

***
به آسمان بگو بگرید تا آتش درونم را خاموش کند؛
قبل از آن‌که موسم دیگری شعله‌های دیگری برافروزد.

 

[Lili.Da]

***
ای آیینه‌ی دلم تو دانی لبخند چیست؟
لبخند همان است که زمان شادی نقش می‌بندد؟
گمانم دروغ است؛ پس چرا من در سیل غمم می‌خندم؟ می‌خندم... ‌.

 

[Lili.Da]

***
افسار سرنوشت دست کیست که این‌گونه زمام کار ما را در دریاچه اندوه سر سنگ بلوری، ته بغض ماهی و آواز قناری؟ و چه آهی چه خوانند تو را خدایا که در خوشبختی را رو به عموم باز کنی؟