متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی عشق خنده‌دار نبود...! | I'M_MAHI کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mahsa_rad
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 36
  • بازدیدها 2,070
  • کاربران تگ شده هیچ

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
من چشم‌چران نیستم!
فقط نگاهم گاهی درگیر چهره‌ات می‌شود... !
درگیر چهره‌ی تخس و سرد و مسکوتِ تو!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
عقلم قد نمی‌داد... ‌.
فقط منتظرش بودم!
با خود می‌گفتم امروز که ببینمش، لبخند می‌زند!
فقط نمی‌دانم چه شد در من... ‌.
به خود آمدم و دیدم، نه او خنده زند بر من!
نه من خنده زنَم بر چیزی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
می‌ترسم در خلوتِ مادر و دختریِ‌مان رسوا شوم!
اگر مادر بفهمد که دخترِ بزرگش عاشق شده، چه‌ می‌کند... ‌؟
یقیناً مَرا باور نخواهد کرد... .
چرا که من، عاشقِ چَشمانِ آبیِ دریایی‌‌ات شده‌ام؛
نه آن‌همه چیزی که در دست داری.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
اولین نگاه‌هایت را هرگز، تا زمانِ مرگ فراموش نخواهم کرد!
چرا که مدتی بعد مرا از یاد بردی... .
دیگر نگاه نکردی... دیگر صدا نزدی... دیگر شیفته نگاهم نکردی... ‌!
اصلاً بیا باز‌گردیم! من هوس کرده‌ام بچگی‌مان را دوباره ببینم.
آن زمان‌ها که مرا در آغوشت، دورتادورِ حیاط می‌چرخاندی... .
چه شد فراموشم کردی؟ عشق خنده‌دار نبود... ‌؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
جدیداً به یادِ خنده‌هایم اَشک می‌ریزم... .
خدایا؟ منِ خندان را چه به عشق؟
چرا کاری نکردی... ؟
تا عاشق نشوم؟ و چرا عشق را خنده‌دار نیافریدی؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
روزی می‌رسد که می‌خندم... ‌!
اما... بی تو و بدونِ نوازش‌ها و صوتِ صدای تو!
چرا خنده نزدیم بر هم، عشقِ من؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
امشب دلم شدیداً تخس شده است... .
هوایت را طلب می‌کند! اجازه دارم عطرت را استفاده کنم؟
آه، بی‌اجازه بود... خریدنِ عطرِ گران‌ قیمتت را می‌گویم!
ولی می‌ارزید به تمامِ بو کشیدن‌هایم... .
در تمامِ شب‌های سردم، اندکی عطرِ تو!
روی بالشتِ خیسم می‌زدم و تا صبح در وجودت غلت می‌خوردم... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
دلم می‌خواهد بیایی و لبخند بزنی... .
مثلِ قدیم‌ها که وقتی می‌آمدی، آویزانِ گردنت می‌شدم.
چه سخت شده!
این روزهایم را می‌گویم که خبرِ خواستگاری رفتن‌هایت از هر طرف به گوشم می‌رسد... .
از شرمِ نگاهم نفهمیدی دوستت دارم؟
نفهمیدی عشق خنده‌دار نبود که من دیگر نخندیدم؟
لعنت بر چشمانِ عاشق کُشَت... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
بیا باهم کمی حرف بزنیم... .
آخرین‌بار که با یکدیگر صحبت کردیم فقط انتقاد بود!
انتقاد‌های تو، از منی که عاشقانه خودم را برایت پاک نگه‌ داشته‌ام و منتظرم روزی بالأخره مرا ببینی؛
آن اوایل که بود... !
شیفته نگاه می‌کردی! خیره می‌شدی و لبخند می‌زدی!
امّا حالا... چه شد که به یک‌باره مرا رنجاندی؟
صبر کردی عاشقِ وجودت بشوم و بروی؟
چرا با من چنین کردی؟
تو که می‌دانستی بعد از لبخندت به من، دیگر نخندیدم!
چرا من را شیفته‌تر کردی؟ آخر عشق که خنده‌دار نبود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
جدیداً کمتر درگیرت می‌شوم... .
کمتر برایت گریه می‌کنم... .
و کمتر خودم را به یاد دارم... !
چرا که من با خنده‌هایم زندگی می‌کردم و عشق، خنده‌دار نبود... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

موضوعات مشابه

عقب
بالا