متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی عشق خنده‌دار نبود...! | I'M_MAHI کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mahsa_rad
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 36
  • بازدیدها 2,071
  • کاربران تگ شده هیچ

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
جانِ دلم... ؟
من عذر می‌خواهم؛ ببخش که شیفته‌ات شدم!
ببخش که هر از گاهی محو دریای غرور و تکبرت می‌شوم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
من با چیزهای کوچک هم پرت می‌شوم به گذشته... .
با دیدن یک فنجان کوچک قهوه، یک شکلات تلخ نود و هشت درصدی و حتی با دیدن رنگ آبی به یادت می‌افتم! و گاه آن‌قدر غرق می‌مانم که
زمانی که به خود می‌آیم، پر از بغض و دلتنگی شده‌ام.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
همیشه که قرار نیست عاشق به معشوق برسد!
گاه جدایی باعث بزرگ کردنِ قلبی و ذهنیِ هر دو طرف می‌شود... .
البته اگر معشوق باشی... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
باران می‌بارد!
نیستی و من در اتاق کوچک و سرد و تاریکم،
به یادت، به هوای وجودت و شعرِ چشمانت با ابر پاییزی می‌گریَم. قسمت نبود!
مگر این‌که به دست قسمت بیندازیم... ‌.
تمام نبودن‌ ها را؛
وگرنه که تو مردِ ماندن‌هایی و من دختری از تبار عاشقانه‌هایی برای تو... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
غمگینم... چمدانم را خواهم بست و راهی خواهم شد!
به دیار عشق سفر می‌کنم، اما...
جانانِ من؟ تو حتی در چند کیلومتریِ من هم باشی، باز دوری... ‌!
و این دوری عذاب است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
چه حس قشنگی‌ست... .
باران ببارد، کنارِ شومینه بنشینم و لیوانی قهوه به دست، عکست را تماشا کنم؛
دلتنگ‌تر شدم جانِ من!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
اخم‌هایم را در هم کشیده‌ام... .
دردِ قلب امانم نمی‌دهد! وای از دلِ اخمو پسندم... ‌!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
و چه کسی فهمید؟ دردِ فراغِ دخترک را... ؟
سوختم در حسرت یک لحظه دیدنت!
می‌سوزم در حسرت یک لحظه لبخند زدنت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
به هرکس گفتم می‌خواهمش، پوزخندی زد و چپ‌چپ نگاهی نثارم کرد! گناه بود؟
خواستنِ تو گناه این روزهایم بوده و هست؛
دست کشیدن زِ خیالت آن‌قدر سخت است که، هی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
می‌خواهم به دیارِ عشق بروم... !
شاید به آن‌جا که رفتم، فاصله‌مان کمتر شود؛ اما... ‌.
این دوریِ قلب‌هاست که زجر می‌دهد مرا... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

موضوعات مشابه

عقب
بالا