زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 30/11/17 نویسنده موضوع #1 به نام خدایی که دل را جلا می دهد با محبتش هم زاهد و هم بت پرستم چه کنم؟ از شکوه یاد تو مدهوش و مستم چه کنم؟ ادامه شعر در تاپیک ... *** تو شکوه لحظه هامی ای عزیز جانِ من گه برونم آر ز پیله هستی و جانان من آخرین ویرایش 1/6/18 امضا : زینب میشی
به نام خدایی که دل را جلا می دهد با محبتش هم زاهد و هم بت پرستم چه کنم؟ از شکوه یاد تو مدهوش و مستم چه کنم؟ ادامه شعر در تاپیک ... *** تو شکوه لحظه هامی ای عزیز جانِ من گه برونم آر ز پیله هستی و جانان من
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 30/11/17 نویسنده موضوع #2 خاطرات با تو هر ثانیه ام شیرین بود خاطراتم نقره ای سیمین بود هر شب و هر روز یادت بیقرارم میکند نیستی اما خاطراتت پیرِ پیرم میکند امضا : زینب میشی
خاطرات با تو هر ثانیه ام شیرین بود خاطراتم نقره ای سیمین بود هر شب و هر روز یادت بیقرارم میکند نیستی اما خاطراتت پیرِ پیرم میکند
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 30/11/17 نویسنده موضوع #3 حال امشب از حالِ دگرگونم مپرس از ورای قلب مجنونم مپرس امشب این حالم نه حالی روبراست ! امشب از دل ؛ از دلِ خونم مپرس امضا : زینب میشی
حال امشب از حالِ دگرگونم مپرس از ورای قلب مجنونم مپرس امشب این حالم نه حالی روبراست ! امشب از دل ؛ از دلِ خونم مپرس
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 1/12/17 نویسنده موضوع #4 زندگی زندگی جاده ای اجباریست نفسی تنگ و عجب توبره ای خالیست کم نیاریم در این ره که گر بشکستیم و نباشد امیّد ، رو به گور بنشستیم آخرین ویرایش 1/6/18 امضا : زینب میشی
زندگی زندگی جاده ای اجباریست نفسی تنگ و عجب توبره ای خالیست کم نیاریم در این ره که گر بشکستیم و نباشد امیّد ، رو به گور بنشستیم
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 2/12/17 نویسنده موضوع #5 شهریور خاطرات با تو بودنم عجب شیرین است گر چه یاد لبریز از شهریوری دیرین است با تو جانا بنگر زاهدی از یادم رفت همه دین و کیش و ایمانم رفت امضا : زینب میشی
شهریور خاطرات با تو بودنم عجب شیرین است گر چه یاد لبریز از شهریوری دیرین است با تو جانا بنگر زاهدی از یادم رفت همه دین و کیش و ایمانم رفت
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 3/12/17 نویسنده موضوع #6 ناامید ناامید و خسته ام همچو مرغ پر بسته ام زرد و پژمرده و سرد از درخت افتاده ام آخرین ویرایش 1/6/18 امضا : زینب میشی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/12/17 نویسنده موضوع #7 نرسید دردا که کسی ندای قلبم نشنیدست وقتی که شکست کس به دادم نرسیدست دردا که زمان برفت و رفتست تا هست وجودش بوُدو لَخت به لختست آخرین ویرایش 18/4/18 امضا : زینب میشی
نرسید دردا که کسی ندای قلبم نشنیدست وقتی که شکست کس به دادم نرسیدست دردا که زمان برفت و رفتست تا هست وجودش بوُدو لَخت به لختست
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/12/17 نویسنده موضوع #8 چه کنم؟ بی تو اگر نیست مرا خوش چه کنم؟ از وقتی که رفتی شده کارم چه کنم ! بی تو واژه ها هم مرا گم کردند از وقتی که رفتی خاطرم را چه کنم؟ امضا : زینب میشی
چه کنم؟ بی تو اگر نیست مرا خوش چه کنم؟ از وقتی که رفتی شده کارم چه کنم ! بی تو واژه ها هم مرا گم کردند از وقتی که رفتی خاطرم را چه کنم؟
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 4/12/17 نویسنده موضوع #9 گر نجنبی زندگی پستی بلندی دارد خواب خوش ، محنت و سختی دارد تا بجنبی تو را پیر کند گر نجنبی به دلت غم زنجیر کند امضا : زینب میشی
گر نجنبی زندگی پستی بلندی دارد خواب خوش ، محنت و سختی دارد تا بجنبی تو را پیر کند گر نجنبی به دلت غم زنجیر کند
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 11/12/17 نویسنده موضوع #10 پیری پیری از موی سرم بگذشته این برف به جای دیگرم بنشسته پیری چرا عجول و بی تابی تو؟ این برف به قلب خسته ام بنشسته امضا : زینب میشی
پیری پیری از موی سرم بگذشته این برف به جای دیگرم بنشسته پیری چرا عجول و بی تابی تو؟ این برف به قلب خسته ام بنشسته