متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده مجموعه اشعار شکوه لحظه ها | زینب میشی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدایی که دل را جلا می دهد با محبتش

2yiw_%D8%B4%DA%A9%D9%88%D9%87.jpg

هم زاهد و هم بت پرستم چه کنم؟
از شکوه یاد تو مدهوش و مستم چه کنم؟


ادامه شعر در تاپیک ...
***

تو شکوه لحظه هامی ای عزیز جانِ من

گه برونم آر ز پیله هستی و جانان من
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #2
خاطرات

با تو هر ثانیه ام شیرین بود
خاطراتم نقره ای سیمین بود

هر شب و هر روز یادت بیقرارم میکند
نیستی اما خاطراتت پیرِ پیرم میکند
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #3
حال

امشب از حالِ دگرگونم مپرس
از ورای قلب مجنونم مپرس

امشب این حالم نه حالی روبراست !
امشب از دل ؛ از دلِ خونم مپرس
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #4
زندگی

زندگی جاده ای اجباریست
نفسی تنگ و عجب توبره ای خالیست

کم نیاریم در این ره که گر بشکستیم
و نباشد امیّد ، رو به گور بنشستیم
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #5
شهریور

خاطرات با تو بودنم عجب شیرین است
گر چه یاد لبریز از شهریوری دیرین است

با تو جانا بنگر زاهدی از یادم رفت
همه دین و کیش و ایمانم رفت
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #6
ناامید

ناامید و خسته ام
همچو مرغ پر بسته ام

زرد و پژمرده و سرد
از درخت افتاده ام
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #7
نرسید

دردا که کسی ندای قلبم نشنیدست
وقتی که شکست کس به دادم نرسیدست

دردا که زمان برفت و رفتست
تا هست وجودش بوُدو لَخت به لختست
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #8
چه کنم؟

بی تو اگر نیست مرا خوش چه کنم؟
از وقتی که رفتی شده کارم چه کنم !

بی تو واژه ها هم مرا گم کردند
از وقتی که رفتی خاطرم را چه کنم؟
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #9
گر نجنبی

زندگی پستی بلندی دارد
خواب خوش ، محنت و سختی دارد

تا بجنبی تو را پیر کند
گر نجنبی به دلت غم زنجیر کند
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #10
پیری

پیری از موی سرم بگذشته
این برف به جای دیگرم بنشسته

پیری چرا عجول و بی تابی تو؟
این برف به قلب خسته ام بنشسته
 
امضا : زینب میشی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا