مشاعره مشاعره با اشعار حافظ

[m.sina]

بسیار زیبا!
نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یاد
که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

 

[BIANCO]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چوت بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 

[m.sina]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چوت بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

 

[BIANCO]

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

 

[m.sina]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی

 

[BIANCO]

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[m.sina]

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را
خود فاش بگو یوسف زرین کمری را
در شهر کی دیدست چنین شهره بتی را
در بر کی کشیدست سهیل و قمری را

 

[BIANCO]

رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را
خود فاش بگو یوسف زرین کمری را
در شهر کی دیدست چنین شهره بتی را
در بر کی کشیدست سهیل و قمری را

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

 

[m.sina]

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

 

[paaa]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم