متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته سوختگی درجه‌ی چهار | Bita.shayan کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Bita
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 41
  • بازدیدها 2,011
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته: سوختگی درجه‌ی چهار
نام نویسنده: بیتا شایان
تگ: منتخب
ویراستار: ستاره لطفی
مقدمه:
در کلاس درس پزشک‌قانونی،
استاد گفت:
- «سوختگی سه نوع است.
درجه‌ی یک؛ پوست قرمز می‌شود.
درجه‌ی دو؛ پوست تاول می‌زند.
درجه‌ی سه؛ بافت استخوان از بین می‌رود!»
در جهنمی که من زندگی می‌کنم،
هنگام سوختن نه پوستی قرمز می‌شود.
نه تاولی پدیدار می‌شود.
نه استخوانی متلاشی می‌شود... .
از دورن می‌سوزم!
ذره‌ذره وجودم می‌سوزد،
باطنم سوخته؛ امّا ظاهرم آراسته است.
قلبم، در کوره‌ای آتشین می‌تپد!
درد را، در تمام بدنم حس می‌کنم.
امّا دم نمی‌زنم، فریاد نمی‌زنم!
این نوع سوختن،
فقط متعلق به من است!
سوختگی درجه‌ی چهار... .

690863_d49da0f9ecf3696cbb4a0fca3af87a2e.jpg

 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

549332_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.

"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sama_Shams

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
کودکی بودم،
فارغ از درک هر غم و اندوه.
فارغ از دانستن نیرنگ و دروغ.
پاک، سفید، نورانی... .
اکنون چه هستم؟!
بزرگسالی سرشار از غم و اندوه
کاملاً آگاه به نیرنگ و دروغ.
کثیف، سیاه، تاریک!
در کودکی بی‌گناه بودم.
در بزرگسالی ناگهان،
در دادگاه روزگار،
گناه‌کار شناخته شدم... .
حکم‌ صادر شد:
«گناه‌کار از بهشت رانده شود،
به جهنم فرستاده شود!»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
من در زندگی‌ام،
زخم‌های بسیاری خورده‌ام.
با وجود عمیق بودن‌شان؛
زنده ماندم!
زخم‌هایی خورده‌ام که یقین دارم.
بقیه‌ی مردم با حس کردن،
یکی از زخم‌هایم‌!
از‌ فرط درد و ناتوانی؛
جان می‌دهند... .
شاید این هم از خاصیت
زندگی جهنمی من است!
که این‌ چنین،
پوست کلفت شده‌ام.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
هر کسی از راه رسید.
کبریتی روشن کرد،
به جانم انداخت... .
چه کسانی که
سوختنم را دیدند و دم نزدند!
برایم مهم نیست.
می‌گذارم مرا بسوزانند؛
چون می‌دانم جهنم برای من،
در همین دنیاست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
لحظه‌ای که با زبان برنده‌‌ی‌تان،
با رفتار‌های زننده‌‌ی‌تان،
آتش به جانم می‌انداختین
به آسمان و ابر‌های سیاه چشم دوختم.
هیچ‌گاه طلب باران نکردم،
از ابر‌های سیاه خواستم نبارند!
تا مبادا به این زودی،
آتشی که مرا فرا گرفته؛
خاموش شود!
می‌خواستم سوختن را با تمام وجود‌؛
حس کنم.
تا این درد، در جسم و روحم حک شود.
در ذهن مغشوشم باقی بماند.
تا از یاد نبرم؛
چه کسانی در لباس دوستن.
چه کسانی در لباس دشمن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
می‌گویند:
« گریه کن تا سبک‌ شوی.
گریه کن تا بار غم روی دوشت؛ کمتر شود.
نمی‌دانند آن قدر از درون آتش گرفته‌ام،
که اشک‌هایم حکم آب جوش را دارند.
اگر قطره‌ای اشک بریزم؛
رد سوختگی‌اش تا ابد!
روی گونه‌ام به یادگار می‌ماند. »
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
زمانی می‌توانی کسی را درک کنی،
که خودت احوال تلخ او را؛
تجربه کرده باشی.
محال است بتوانی مرا درک کنی!
نمی‌توانی بگویی مثل من؛
در این دنیا سوخته‌ای.
چون هیچ‌کس نمی‌تواند،
مثل من بسوزد... .
سوختگی من؛ درجه‌ی چهار است.
تا مثل من نسوزی؛
نمی‌توانی بگویی مرا درک می‌کنی‌!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
شیرین‌ترین زمان برای من؛
شب هنگام خواب است!
زمانی که همه،
دست از سوزاندن من می‌کشند.
به خواب فرو می‌روند.
شبی که دلم نمی‌خواهد،
به پایان برسد.
از آمدن صبح هراس دارم.
چه‌ شب‌هایی که آرزو کردم،
صبح را به چشم نبینم.
آرزویی که حتی اگر
قبل از فوت کردن شمع تولد،
آن را بگویم.
امیدی به برآورده شدنش نیست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
غم‌، با گذر زمان فراموش می‌شود.
درد‌، با قرص‌ مسکن ساکت می‌شود.
زخم، با مراقبت بهبود میابد.
امّا امان از سوختنِ من!
غمش، نه با گذر زمان فراموش می‌شود.
دردش، نه با قرص مسکن ساکت می‌شود.
زخمش، نه با مراقبت بهبود میابد.
سوختنِ من، از نوع لاعلاج است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا