کامل شده مجموعه دلنوشته‌‌های قدوم قدم | روناهی بازگیر کاربر انجمن یک رمان

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
‎***
از طوفان وسوسه‌ها جان به در بردن کشتی نوح می‌خواهد.
حق بده قایق پاره پوره نفوسمان لا به لای نعره‌ی کوسه‌های لغزش، خرد و خاکشیر شود.
تلخ است، اما مشکلمان پا سست کردن در مسیرت نیست.
تیر و تخته دل‌هایمان آوار است؛ ما دل سست می‌کنیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
ثروت، همواره در رگ و پی انسان ریشه می‌دواند،
و آنگاه که بخواهی از آن خالص شوی می‌بینی سال‌هاست طناب دارش را دور گردنت انداخته...
تا به محض حرکت، حکم قتلت را امضا کرده باشی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
نورت را اگر می‌دیدیم چشم‌بند بر چشم‌هایمان نمی‌زدیم.
اگر کور نبودیم که رو به خورشید، گله از تاریکی زندگی‌هایمان نمی‌کردیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
هرچه دویدم تا از طوفان تباهی بگریزم، نشد.
نه ثروت نجاتم داد، نه شهرت!
یادم آمد باید در کشتی تو می‌نشستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
آشوبم... .
دریای وجودم طغیان کرده و تمام ساحل آرامش را بلعیده است.
من مانده‌ام و تکه قایق پاره‌ای از ایمانم.
و مرا تنها همین نقطه کوچک، به زندگی کوک زده و نگه داشته است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
تمام راه‌ها را همه تا انتها رفتم؛ یا جنگ بود، یا جهل بود یا قتل!
مرا از این دنیای پر از بیراهه به آغوش بکش.
مرا دوباره متولد کن تا پاکی‌ات را میان این هوای گرفته باز بچشم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
پرگار وجودم همیشه با مرکز تویی دور میزند که وصل به من بودی، حتی وقتی جدا می‌شدم.
وقتی رها می‌شدم و رهایی... واژه خوش‌آیندم بود، قبل از آنکه دره را در زیر پاهایم ببینم.
و باز تنها نقطه‌ این دایره به آن بازمی‌گشتم شرمندگی بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
وصله‌های تنم سنگین‌اند و چیزی در من شوق پرواز دارد.
شوق بال کشیدن حتی با بال‌هایی که سیاهی آن‌ها را زنجیر کشیده است.
چه در من می‌تپد که در غرقابه دنیا هم کسی در من تو را فریاد می‌کند؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
خانه‌ اعمالم را موریانه وسوسه جویده.
تیر و تخته‌های اشتباهاتم بر منی آوار شده که دیگر نفسی در کوله‌بارم نیست.
نه رویی مانده تا درگاه تو بیایم و نه میلی که در این تیرگی بمانم... این وصله‌های سنگین را چه کنم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

ℛℴℎ

نویسنده انجمن + نویسنده‌ی ادبیات
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,383
پسندها
25,450
امتیازها
47,103
مدال‌ها
54
سن
20
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
بار الها!
راه گنگ و مسیر پیچ در پیچ زندگی را تنها نور تو می‌تواند روشن کند.
دنیایمان تیره‌تر از هر وقت و مردمانش غریب‌تر از هروقت دیگرند... .
تو را! تویی که پناهشان بودی و پناهشان دادی را نمی‌شناسند.
آوای پرندگان و تسبیح خلایق را نمی‌شنوند، این‌ها را تنها آوای طلا آرام می‌کند.
من در این صحرای بیگانه خود هم جزیی از این زندانی‌ها گرفتار و گنه‌کارم.
تنها کمکت را نمی‌خواهم... پناهم بده!
که تنها دل با یاد تو آرام گیرد و این جان با تو پاک می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ℛℴℎ

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا