روی سایت مجموعه دلنوشته‌‌های خاطرات احساس | مریم سعادتمند کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع MANA SAADATMAND
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 1,600
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
گریه‌ام خندید!
همان زمانی که حالم بد بود!
همان زمانی که تو مرا خنداندی!
ولی حالا...
کجایی؟! کجایی که ببینی این دفعه، تو باعث‌اش شدی...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
شب...
با یک آهنگ، دوباره فکرم به سمت تو رفت
تنها کاری که توانستم کنم این بود که بگویم...
خدایا! خودت، حواست به او باشد...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
بدجور دلم گرفته
کاش می‌شد باشی...
ولی حیف! حیف که نیستی!
نیستی و نمی‌دانی که چطور...
دلم خنده‌هایت را می‌خواهد...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
بعد از تو، با خیلی‌ها صحبت کردم
خندیدم، گریه کردم
ولی...
نمی‌دانم چرا هنوز، تو را فراموش نکرده‌ام!
شاید چون به‌جای آن‌ها تو را می‌دیدم و تصور می‌کردم...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
همین که آسمان را تاریکی می‌گیرد، دلم برایت تنگ می‌شود
مثل این می‌ماند...
که شب را به تو اختصاص داده باشم
که یک‌هو، دلم برایت پر بکشد...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
کاش می‌توانستم به او بفهمانم دردم را
اما ناباوری‌هایش...
زجر می‌دهد قلبم را
و مانع می‌سازد، مرا از گفتنی‌هایم...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
هنوز که هنوز است...
با این‌که نیستی...
ولی...
نمی‌دانم چرا قلبم، برایت می‌زند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
ردی از تو، چند روزی‌ست که حس می‌کنم...
ولی انگار قصد نداری به این فاصله، ‌خاتمه دهی!
و بدتر از آن این است که من، هم‌چنان قلبم در انتظار توست...!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
امشب که طویل‌ترین، شبِ سال است...
همان شبی که عاشق و معشوق در کنار یک‌دیگر
خاطره‌ای شیرین می‌سازند
در کنار هم، اما...
وقتی سرم را برمی‌گردانم تو را نمی‌بینم!
نمی‌بینمت که خاطره‌ای بسازم
تنها چیزی که می‌بینم و می‌دانم
تنهایی من و نبود توست... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MANA SAADATMAND

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
23/12/18
ارسالی‌ها
776
پسندها
18,314
امتیازها
39,673
مدال‌ها
24
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
بدون دلیل، بدون گفتن...
رفت و تنها گذاشت مرا با عالمی سوال...
چه‌شد که رفت؟!
چه چیزی او را آزار می‌داد که با رفتنش، از دستش راحت می‌شد؟!
حس من، نسبت به او؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا