متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت مجموعه دلنوشته‌‌های بال‌های شکسته | مهرنوش عطائیان کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
بگذار رو راست باشم...
خانواده‌ام را دوست دارم اما
در کنارشان، احساس پوچی می‌کنم
دوست دارم در صورتشان فریاد بزنم
و تنها یک سؤال بپرسم:
- چرا زندگی‌ام را به بازی گرفته‌اند؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
هرگز نخواهم بخشید
آن کسی که باعث حال این روزهایم شده است
بدی‌اش را نمی‌خواهم اما...
هربار به قلبی که شکسته‌اند فکر می‌کنم،
از این همه مظلوم بودنم که همه می‌گویند
متنفر می‌شوم!
آری، من از شنیدن این کلمه بی‌زار هستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
لبخند می‌زنم
و اجازه می‌دهم تا در حقم ظلم کنند!
لبخندی که، هزاران معنا در آن پنهان است... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
شنیدید که می‌گویند:
«با دیگران طوری رفتار کن
که دوست داری، با تو رفتار کنند.»
پس چرا من تنها بدی‌ها و
ناشایست‌ترین رفتارها را می‌بینم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
دیگر تمام شد!
دور خودم و زندگی‌ام را دایره‌ای قرمز رنگ کشیدم
و این‌بار به کسی، حق دخالت کردن نخواهم داد
این زندگی از آن من است
و من تنها یک ‌بار آفریده می‌شوم
پس مرا به حال خود رها کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
دیروز دفترچه خاطرات سیزده ساله‌ام را آتش زدم
در میان شعله‌ها...
شاهد سوختن روزهای شاد و غمگینم بودم
بدون آنکه پلک بزنم،
به آتش خیره شده بودم
چشمانم می‌سوختند...
قلبم مچاله شده بود اما
گاهی ‌اوقات باید برای بهتر زندگی کردن،
حتی از خاطراتِ
شیرینی که تجربه کرده‌ای بگذری
گذشت کردن،
اولین قدم به سوی خوشبختی است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
دنیا پر است از آدم‌هایی...
که منتظر هستند، تا اولین قدمشان را بردارند
قدمی که حال برمی‌داری،
آینده‌ی تو را رقم خواهد زد
چگونه سرنوشتی را دوست داری
برای آینده‌‌ای نه چندان دور، رقم بزنی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
می‌دانی بی‌وفا...
در این سال‌ها، زیباترین لذت دنیا برای من
دوست داشتنت بود
متعلق به من نبودی و
من به آن پی بردم
اجازه دادم تا به دنبال خوشبختی‌ات بروی
با قلبی شکسته و
چشمانی اشکی بدرقه‌ات کردم...
چگونه می‌توانستم خودخواه باشم و
مانع پیشرفتت شوم؟
یک لبخندِ تو جهان مرا می‌سازد
حتی اگر دلیل آن لبخند من نباشم
آخر تو، جان و جهانِ منی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
به خاطر بسپار!
زمان را نمی‌توان به عقب برگرداند اما...
دوستانی که در گذشته مانده‌اند را...
می‌توان به آینده هدایت کرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع

مهرنوش.ع

معلم انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
267
پسندها
2,340
امتیازها
13,933
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
سال‌ها کوشیدم تا برای خانواده‌ام
فرزندی نمونه باشم اما...
نتیجه‌ی این تلاش، مساوی شد
با پر توقعیِ بی‌جای آنان از من... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهرنوش.ع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا